دوچرخه وسیله ای تک نفره است که می توان به تنهایی سوار آن شد و از اینجا و آنجا سر در آورد.

موتورسیکلت شرایط بهتری دارد و از آن می توان دوترکه استفاده نمود.

موتور سه چرخه وسیله ای خوب برای خانوارهای سه نفره ای که به این زودی ها خیال چهار نفره شدن ندارند محسوب می شود.

اتومبیل ظرفیت سوار کردن چهار نفر را دارد و البته ماشین های دارای ظرفیت بیشتر هم موجودیت دارند.

مینی بوس(هنوز هست!)، اتوبوس و مترو گنجایشی غیر قابل قیاس با وسایط نقلیه شخصی و خانوادگی دارند و روی این حساب وسایط نقلیه عمومی که برای عموم مردم قابل استفاده هستند به حساب می آیند.

در تمام کشورها وسایل مورد اشاره توسط اقشاری از مردم مورد استفاده قرار می گیرند و اشخاص حقیقی و حقوقی مختلف بر مبنای صرفه اقتصادی، ویژگی های فرهنگی و تمایلات زیست محیطی اقدام به تبلیغ برخی از این بزرگواران می نمایند.

متاسفانه وضعیت تبلیغ وسایط مورد اشاره در کشور ما کاملا عجیب ولی واقعی است:

دوچرخه جوری تبلیغ می شود که آقایان نسبت به سوار شدن آن علاقمند گردند اما خانم ها از سوار شدن بر آن بیم داشته باشند.

موتورسیکلت نه تنها تبلیغ نمی شود بلکه راکبان موتورسیکلت بیش از تمام استفاده کنندگان از وسایط نقلیه در مظان اتهام بوده و مدام در نگرانی "بزن کنار" و "جیب هایت را خالی کن" به سر می برند.

موتور سه چرخه در کشور ما وجود داخلی ندارد و آن تک و توکی هم که موجود است فقط به درد کارگردان هایی می خورد که می خواهند هم وضعیت ناجور اقتصادی یک زوج خوشبخت را نشان بدهند و هم به طور توامان به بیننده تلویزیونی و مسئولان ممیزی "این ها زن و شوهرند" را یادآور گردند.

اتومبیل های 4 نفره بیش از هر وسیله دیگری تبلیغ می گردند، اما نحوه تبلیغ جوری است که 4 نفره بودن آن ها کلا از یاد رفته و به ویژه وقتی در حکم تاکسی به کار گرفته می شوند همگان بر 5 نفره بودن آن ها متفق القول می باشند.

وسایط نقلیه عمومی همانند اتوبوس و مترو هم انصافا تبلیغات خوبی دارند اما عدم تناسب بین تعداد و ظرفیت آن ها و جمعیت استفاده کننده باعث می شود که به شدت نگرانی از آسیب دیدگی مردم دارای بیماری های قلبی و تنفسی، به ویژه در هنگام ورود و خروج، احساس شود.

به زبان دیگر در هر کشور دارای شرایط مشابه ما مسئولین و دولتمردان سعی و تلاش می کردند تا تبلیغات خود را به گونه ای ساماندهی نمایند تا مردم کمتر از وسایط نقلیه عمومی استفاده کرده و کار دست خود یا دیگران ندهند.

همه مسایل پیش گفته پذیرفتنی به حساب می آید زیرا هر کشوری سیاست هایش را خودش تعیین می کند.با این حال اینکه در چنین شرایطی و در حالی که همه مردم بقیه را از سوار کردن یک غریبه به شدت می ترسانند این موضوع که "تک سرنشین" یک بد و بیراه درست و حسابی به حساب می آید و فرد تک سرنشین به چشم مجرمی که در خیابان های کشور سرگردان است نگریسته می گردد را واقعا می توان کاری درست و پسندیده محسوب نمود!!!!؟

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد