اداره کردن یک جامعه اصلا کار آسانی نیست.به همین دلیل در طول تاریخ ایده ها و تفکرات گوناگونی بوجود آمده اند تا راه اداره خوب جامعه را به دیگران بیاموزند.

یکی از ایده های اداره کردن خوب جامعه بر پایه "مساوات و برابری تمامی آحاد جامعه" قدم بر عرصه وجود نهاده است.وفق این ایده، درآمد یک پزشک متخصص نباید توفیر چندانی با حقوق یک کارگر ساده داشته باشد.

علیرغم اینکه این ایده ممکن است دوست داشتنی بسیاری از افراد جامعه باشد، در عمل به مشکل خورده و اجرایی شدن آن مشکلات عدیده و ندیده ای در جامعه ایجاد خواهد نمود.به عنوان مثال در جامعه اینچنینی ممکن است با پزشکانی روبرو شویم که برای جور در آمدن خدمات انجام شده و وجوه دریافتی، از کمیت و کیفیت کار خود کاسته و جامعه را با وفور و شیوع انواع و اقسام بیماری هایی که خوب شدنی به نظر نمی رسند مواجه نمایند.

اهمیت دادن به "عدالت" و "قرار دادن هر چیز در جای خود" ایده دیگری است که دوست دارد جامعه ایده آل را ارزانی جوامعی که این طرز فکر را جدی می گیرند نماید.وفق این ایده، حقوق پزشک باید بیش از یک کارگر ساده باشد.با این وجود، این ایده هم در عمل به مشکل خورده و در یافتن پاسخ سوالاتی از قبیل "چقدر؟!" چندان توانا نیست.

در اجرایی کردن ایده بالا باید زیر ساخت های لازم کاملا موجود باشند.این امر در عمل و در نهایت بطور کامل شدنی نیست، زیرا حتی اگر شما دو قلاب کاملا یکسان را در اختیار دو ماهی گیر گذاشته و آن ها را با طعمه های همسان و به مقدار کافی راهی کنار یک رودخانه نمایید، ماهی گیری که تنها در دو متری ماهی گیر دیگر قرار گرفته است، چاره ای جز صید ماهی های قسر در رفته از شکار اولی نخواهد داشت.

در ایده ای دیگر، عدالت همان چیزی که مردم می خواهند معنا شده و پول تعیین کننده اصلی ساختار جامعه و روابط بین انسان ها می باشد.وفق این ایده، کریس رونالدو به نسبت تعداد افرادی که به استادیوم های فوتبال می کشاند و مقدار پولی که در تبلیغات کالاها و اجناس مختلف، که رونالدو در آن ها به ایفای نقش پرداخته است، رد و بدل می شود و خیلی چیزهای دیگر دریافتی خواهد داشت و یک کشاورز ساده تنها می تواند به اندازه نقشی که در تولید و ارزش افزوده سیب زمینی دارد، کسب درآمد نماید.

.........

صدا و سیما یک زمانی ازدواج های دانشجویی ساده و آسان را تبلیغ می کرد و این روزها دست به کار تشویق افطاری ساده شده است.

قطعا هر دو مورد یاد شده را می توان اقداماتی ستودنی و ارزنده محسوب کرد، اما وقتی این اقدامات در کنار وسوسه کردن مردم جهت شرکت در انواع و اقسام نظرسنجی ها و مسابقات به جهت بهره مندی از جوایز ارزنده گذاشته می شود این سوال پیش می آید که آِیا ایرانیان می توانند ازدواجی ساده داشته و غذایی ساده بخورند، اما با نیم نگاهی به آینده، هم و غم خود را معطوف بردن جایزه ای ارزنده که زندگی ایشان را از این رو به آن رو می نماید، کنند؟!