بسیاری از ما ایرانی ها ترجیح می دهیم که برای "پیشی گیری" از دیگران، در کار و زندگی آن ها "موش دوانی" نماییم.دلیل این کار واضح است، زیرا برای اغلب مردم سخت است که جهت "پیشی گیری" ویژگی های خوب خود را ارتقا داده و به افزایش توانمندی ها و قابلیت های علمی، تجربی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، هنری، ورزشی و ... خویشتن مشغول گردند.در عوض، "موش دوانی" در کار دیگران که باعث می شود معلوم گردد که لیاقت ایشان برای خوب زندگی کردن هرگز در قد و قواره ما نیست، امری سهل الوصول که از عهده هر بچه ای بر می آید می باشد.

قطعا این نوع "پیشی گیری ها" و "موش دوانی ها" آخر و عاقبت خوبی را برای جامعه رقم نخواهد زد، زیرا "پیشی های" خوب گرفته شده، فرصت را برای تاخت و تاز انواع و اقسام "موش هایی" که حال آدم را بد می کنند فراهم آورده و خوردنی ها و بردنی ها را از دسترس انسان ها خارج می نماید.

در این باب ذکر خاطره ای می توان مبین اینکه این نوع "پیشی گیری ها" و "موش دوانی ها" می تواند چه بلایی بر سر جامعه بیاورد باشد:

به اتفاق مدیر عامل محترم سر از شهری در آوردیم که به کنار آمدن با انواع و اقسام مواد مخدر شهره آفاق بود.

مدیر محترم که از اهالی همان شهر بود به مجرد دیدار دوست شروع به گله و شکایت کرده و ضمن بیان "این چه وضعی است؟!"، "نمی شود بساط مواد مخدر را جمع کنید تا مردم آسوده شوند؟!" را گوشزد کرد.

دوست با کمال خونسردی مثال زدنی "اولا که خاطر مردم چندان هم غیر آسوده نیست!" را بیان کرده و در دنباله "ثانیا چه کسی را بگیرند؟!" را بر زبان آورد.

دوست، لختی تامل نموده و پس از آن با چاشنی کردن لبخندی ملیح و دوست داشتنی، توضیح "اصلا چه کسی بگیرد!؟" را داد!؟