آقای دکتر احمدی نژاد سوال را با سوال پاسخ می دادند!این نحوه پاسخگویی موجب می شد که ایشان ضمن اعتراف ضمنی اینکه حرفی برای گفتن ندارند، طرف مقابل را هم به چالش کشیده و اثبات نمایند که او هم جواب بسیاری از پرسش ها را نمی داند!

به عبارت دیگر، تمام تلاش رییس کابینه معطوف این بود که نشان دهد فقط او نیست که در جای درستی قرار نگرفته و لذا علاوه بر خبرنگار، دیگران هم باید خدا را شاکر باشند که مقرر نشده است که مست گیرند......

مسلم است که این نحوه پاسخگویی در کشورهای پیشرفته و مترقی خواهان چندانی ندارد زیرا مردمان این کشورها از کودکی "هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد" را آموخته و ضمن دانستن تفاوت "مصاحبه" و "مناظره"، خوب می دانند که در هر مصاحبه یک طرف سوال کننده و یک طرف پاسخگو وجود دارد که تعویض جای آن ها اتفاقات خوبی را برای تماشاگران عزیز رقم نخواهد زد.

قطعا اگر مشکل فقط احمدی نژاد بود ما امروزه این همه مشکل نداشتیم.

متاسفانه باید بپذیریم که بسیاری از مسئولین و متولیان امور کشور در عوض اینکه هم و غم خود را معطوف درست انجام دادن کار نمایند، در تلاش اینند که آثارالباقیه و ردپاهای کارهایی که کرده اند را پاک نمایند!

از سوی دیگر ایشان مدام کوشش می کنند که با کسب اطلاعات ذیقیمت در باره مخالفین خود(که دامنه آن از حد و حدود همسر و فرزند فراتر رفته و دوستان و آشنایان نزدیک و دور را هم شامل می شود)،آتوهای فراوانی در اختیار گرفته و در هنگام ضرورت شعر جدید التاسیس "ای که از کوچه معشوقه ما می گذری      من هم از کوچه معشوقه تو می گذرم" را معنا نمایند.

به زبان دیگر، بسیاری از مسئولین و متصدیان امور در عوض تلاش برای اثبات شایستگی های خود و اینکه در جای درستی قرار گرفته اند، کوشش های جدی برای نشان دادن اینکه جای دیگران هم به درستی اشغال نشده است می کنند.

در این باب کافی است چشم های خویش را بسته و انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را در نظر بیاوریم.در این صورت متوجه خواهیم شد که در مناظره های داغ این سال اغلب قریب به اتفاق داوطلب ها، که هر کدام سمت مهمی داشتند، فقط کمی از خود و کارهایشان مایه گذاشتند و بیشتر وقت را به بیان کارهایی که دیگران می توانستند بکنند و نکرده بودند اختصاص دهند.

یک مورد دیگر مثال زدنی استیضاح وزرا است.قبل از جلسه استیضاح،وزیر و نمایندگان موافق از نمایندگان مخالف و نمایندگان مخالف از وزیر ، تا دلتان بخواهد یا به عبارت بهتر تا دلشان بخواهد، آتو جمع می کنند.

در این جلسه ، وزیر فقط کمی از خود و کارهایی که کرده و دلایلی که به موجب آن ها نتوانسته فعالیت هایی را صورت دهد گفته و لذا بحث تنها هنگامی داغ می شود که پای نمایندگان موافق و مخالف به عرصه مبارزه باز می شود.

در این هنگام است که دو طرف هر اتویی که از یکدیگر دارند را رو کرده و برای گرم تر شدن محفل، شایعات بی اساس را هم چاشنی کار می نمایند.

در انتهای کار و هنگام رای گیری، نمایندگان به سه گروه کاملا مشخص تقسیم می شوند:

گروه بسیار قلیلی سعی می کنند با جداسازی حرف های منطقی از سخنان بی پایه و اساس و توجه به کارهایی که وزیر کرده و یا می توانسته بکند اما نکرده است ، هم و غم خود را بر دفاع از منافع ملی متمرکز نموده و وکیل مردم بودن را به درستی هر چه تمامتر نشان دهند.

گروه دوم افرادی هستند که بنابر تمایلات شخصی یا جناحی از قبل مصمم شده اند که به استیضاح رای مثبت یا منفی بدهند.این گروه همان هایی هستند که حرف و حدیث ها و سخنان رد و بدل شده در جلسه استیضاح را دقیقا همانند کسی که "هندزفری" در گوشش کرده است استماع می نمایند.

گروه سوم آن هایی هستند که بی توجه به کارهای کرده و نکرده آقای وزیر، آتوهای مخالفین و موافقین را در دو کفه ترازو گذاشته و بر مبنای کمیت و کیفیت آتوهای دریافتی رای خود را به صندوق می اندازند.

زمانی که برایم مشکلی پیش آمده بود نزد دوستی صمیمی رفته و به او گفتم:"اگر جای من بودی چه می کردی؟!"

خنده ای کرده و پاسخ داد:"مرد حسابی!من در جای خودم هم نمی دانم چه باید بکنم.آنوقت تو می خواهی خودم را در جای تو گذاشته و متوجه اینکه چه باید بکنم گردم؟!"

براستی که کاش کمی از انصاف دوست را خیلی های دیگر هم داشتند!