بعد از خوردن غذا بیل گیتس ۵ دلار به عنوان انعام به پیش خدمت داد پیشخدمت ناراحت شد.
بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد
و سوال کرد :
چه اتفاقی افتاده؟
پیشخدمت : من متعجب شدم ..بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما ۵۰ دلار به من انعام داد درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط ۵دلار انعام می دهید!
بیل گیتس خندید و جواب معنا داری گفت:
او پسر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام.

داستان ساده بالا بخوبی نشان می دهد که درست است که در کشورهای غربی هم همانند ایران آقاها بیش از آقازاده ها پول در می آورند، اما آن هایی که خیرشان بیشتر به مردم دیگر می رسد آقازاده ها و نه آقاها می باشند!؟

با این حساب کاملا طبیعی است که در مراکز خرید،می توانید خرید هر چیزی را تصور نمایید، سرشناسی شما چندان موضوع مهمی به حساب نیامده و فروشندگان بیشتر ترجیح دهند که به جای شنیدن "فلانی هستم" عبارت دوست داشتنی "فرزند فلانی هستم" را دشت نمایند.

لذا و در جهانی که ارزش آدم ها از روی پولی که می توانند خرج کنند تعیین نشده و از روی پولی که واقعا خرج می کنند مشخص می شود آقازادگی به مرتب ارزشمندتر از آقایی حساب شده و این آقاها هستند که به اعتبار فرزندان خود و بیان "پدر فلانی هستم" و "بعدا پسرم حساب می کند!" می توانند کار خود را پیش ببرند!

آنچه بیان گردید متعلق به دنیای انسان ها است زیرا "آدم برای بچه اش هر کاری می کند" باعث می شود که پدر نخورد و فرزند سیر از سفره بر خیزد و مادر خوب و آنجور که دوست دارد نپوشد، اما البسه گرانقیمت و خیره کننده دیدگان به دختر دم بخت بپوشاند!

در دنیای حیوانات کاملا منطقی است که به "کل بزرگتر از جز است" و "لب بود که دندون اومد" اندیشیده و بر خلاف دنیای آدمیان جوان ها را ارزشمندتر از کهنسالان و سرد و گرم چشیده ها محسوب نکنیم!

این موضوع در مورد حیوانات خوردنی باید مصداق بیشتری داشته باشد و حیوانات بزرگتر که خوردنی های بیشتری نصیب انسان ها کرده و باعث می شوند آن ها روزها و شب های بیشتری را با غذا سر کنند می بایست ارزش و اهمیت و قیمتی(سر جمع ارزش و اهمیت را قیمت می گویند!) به مراتب بیشتر از حیوانات کوچکتر که دو روزه تمام می شوند داشته باشند.

همانطور که می دانیم این قضیه فقط تا حدی وجود خارجی دارد، زیرا در جامعه حیوانی خوش گوشت های کوچکی پیدا می شوند که مشتریان و طرفداران بیشتری جلب کرده و وفق نظام عرضه و تقاضا ارزش خیلی بیشتری از بزرگترهای خود می یابند.

قطعا کنار آمدن با این قضیه برای آدم هایی که سن و سالی را گذرانده اند خیلی آسان نیست.با این حال اوضاع وقتی بدتر می شود که تخم مرغ در گران شدن هر روزه گوی سبقت را از مادر بزرگوار خود ربوده و کفر خریداران خود را با فکر اینکه "هنوز حیوان هم نشده است!" واقعا در می آورد!