انصافا این روزها دیگر نمی توان سنگ قبر را تحفه به حساب آورد، زیرا قیمت آن هم پا به پای دیگر اجناس و کالاها حسابی بالا کشیده است.

شاید شما هم شنیده باشید که برخی از مسئولین محترم با سنگ قبر به استقبال روز خبرنگار شتافته و این نوع سنگ را هدیه ای ارزنده برای نگارندگان خبر به حساب آورده اند.

قطعا ارزندگی هدیه یاد شده جای حرف ندارد و این نوع هدیه است که برخی خبرنگاران را دلخور و ناراحت ساخته است.

همه می دانیم که برخی از ایرانی ها هدیه را برای طرف مقابل می خرند و بعضی دیگر هدیه ای برای دیگران تهیه و تدارک می بینند که لذتش بیش از همه شامل خود ایشان گردد.

به عنوان مثال کسان زیادی هستند که برای عاشقان گل و گیاه، گل می خرند و برای دوستداران مطالعه کتاب ابتیاع می کنند.

از سوی دیگر خانمی که از بد پوشی همسر خویش به ستوه آمده و دوست دار این است که او را همواره با ظاهری آراسته و مردم پسند در میان جمع مشاهده نماید ترجیح می دهد که در هنگام خرید هدیه قبل از هر چیز سراغی از پوشیدنی ها بگیرد.

از این گذشته برخی هدیه ها برای آینده دور تهیه و تدارک دیده می شوند و برخی دیگر بر پایه "تا آن وقت کی مرده و کی زنده است!" پای به عرصه هستی می گذارند.  

به عنوان مثال یک دوربین عکاسی که برای نوزاد خریده می شود استفاده آنی نخواهد داشت و این در حالی است که پوشک در حد فاصل دست به دست شدن از خریدار تا مادر بچه ممکن است کاملا قابل استفاده گردد.

با این حساب سنگ قبرهای اهدایی ضمن اینکه می توانند تهیه کنندگان خود را راضی از اینکه هدایای ارزنده ای تهیه کرده اند نمایند قادرند بنا بر شرایط اقتصادی گیرندگان هدیه چیزهایی که استفاده فوری-فوتی خواهند داشت محسوب گردند.

با تمام این ها بجاست که تهیه کنندگان هدیه که به دلایل واضح و آشکار ترجیح می دهند هدایای اهدایی مدت زیادی بی استفاده نمانند کتاب خواندنی دایی جان ناپلئون را ورق زده و در باره "تو را توی گور هم بگذارند مزخرف می گویی!" اندیشه درست و حسابی نمایند!

کسی چه می داند!شاید صدای بسیاری از خبرنگارانی که امروزه موی دماغ برخی از مسئولین و متصدیان امور شده اند پس از توی گور شدن(با گور به گور شدن فرق دارد!!) رساتر از زمان زندگیشان باشد!

در ضمن روز خبرنگار را پساپس به تمامی فعالین عرصه خبر تبریک گفته و از صمیم قلب امیدوارم که منبعد حیات و ممات خوبی در انتظارشان باشد!

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد