اعتماد به نفس آدم ها یک جورهایی به تبلیغات کالاها و اجناس می ماند,یعنی همانطور که تبلیغات باعث می شوند که خریدار برای یک بار هم که شده جنس یا کالای خاصی را خریداری نماید اعتماد به نفس موجب می گردد که کننده کار بتواند استخدام شده و سر از کار در بیاورد.

با این حال بین تبلیغات اجناس و کالاها و اعتماد به نفس آدم ها یک تفاوت اساسی وجود دارد و آن این است که تبلیغات فقط یک بار مشتری را به خرید جنس سوق می دهند و بعد از آن این کیفیت کالا و محصول است که موجب می گردد مشتری خریدار دائمی گردد.

در مورد آدم ها هرگز اینطور نیست و کسی که اعتماد به نفس او موجب شده سر از کاری که از آن سر در نمی آورد در بیاورد بعید است اینکاره نبودن خود را نشان داده و مجددا به خیل جویایان کار بپیوندد.

چرایی این موضوع را باید در افرادی که از محصول و کالا و کار دیگران منتفع می شوند دید.به عبارت دیگر در حالی که خریدار محصول و کالا را برای خود یا یکی از اعضای خانواده خرید می کند و لذا باید دقت کافی به خرج دهد تا خرید خوبی نصیبش گردد, اغلب محل کارها آدم ها را برای راه انداختن کار دیگران استخدام می کنند و لذا در صورت نبودن شکایت مشتری خبر از اینکه کیفیت کار کننده کار خوب یا بد است نخواهند داشت.

تربیت ما ایرانی ها که اطلاع رسانی در باره عیب و ایراد کار دیگران را زیر آب زنی دانسته و به شدت از انجام آن ابا داریم تنها مشکلی نیست که باعث می شود کیفیت بد کارها کنندگان آن ها را بیکار نکند.مشکل اینجاست که معمولا زیر دستانی که پی می برند مقام بالاتر آن ها کوچکترین شناختی از نحوه درست انجام کار ندارد سراغ مقامی که قادر به عزل و نصب تازه وارد است نرفته و در عوض ترجیح می دهند با کشیدن جور اشتباهات و خطاهای آقا یا خانم رییس کاری کنند که زحمات بیشتر و درآمد فزونتر در دو جهت مخالف هم حرکت نموده و کاملا "مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد" و "خلایق هر چه لایق" را بی اثر گردانند!

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد