جام جهانی بزودی آغاز خواهد شد.همانطور که می دانیم تیم های بزرگ اسب خود را برای حضور مقتدرانه(با آبرومندانه فرق دارد!) در جام جهانی بخوبی زین کرده اند.این زین کردن،هم به تمرینات سخت و طاقت فرسای ایشان بر می گردد،هم به دیدارهای تدارکاتی آن ها با تیم های خوب دنیا ربط پیدا می کند و هم جوایز نقدی کلان که در صورت صعود به دور دوم نصیب بازیکنان ، سر مربی و اعضای کادر فنی گشته و با بالا رفتن پله به پله تا یک چهارم نهایی،نیمه نهایی و فینال،کلان تر هم خواهد شد را شامل می شود.با این حساب،برای یک علاقمند فوتبال ساده است که با تعقیب اخبار تیم های بزرگ و از این موضوع که در صورت سر در آوردن آن ها از فینال  "چقدر گیرشان می آید" ، اطلاع موثق کسب نماید.

متاسفانه در داخل کشور ما خبری از این جور چیزها نیست.ما نه تمرینات خیلی خوبی را پشت سر گذاشته ایم،نه با تیم های مطرح دنیا دیدار رسمی و دوستانه برگزار کرده ایم و نه خبر داده ایم که اگر خدای کرده تیم ملی ما به مراحل پایانی یا نیمه پایانی جام جهانی صعود کرد تا چه اندازه قدردان ملی پوشان خوب کشورمان ، سر مربی کاردان و فهیم تیم ملی  و اعضای کادر فنی خواهیم بود.

کوتاه و خودمانی بخواهیم سخن بگوییم تنها دلمان را به تصمیمات خارق العاده و اعجاب انگیز کارلوس کیروش خوش کرده و فکر کرده ایم که چون "کارش را بلد است" و از آنجا که "فوتبال بسکتبال و والیبال نیست و در آن هر اتفاقی ممکن است بیفتد" می توانیم کاملا امیدوارانه به مصاف حریفان تا بن دندان مسلح  خود در جام جهانی برویم.

همه این ماجراها در حالی رقم می خورد که مسئولین و متولیان امر مدام بر طبل "نگران نباشید" کوبیده و مردم را مطمئن اینکه "تمامی وسایل و تجهیزات و امکانات برای اولین صعود ما به دور دوم مهیاست" ساخته اند.

این اطمینان دهی قطعا باید نشانه یا نشانه هایی داشته باشد.به عبارت دیگر وقتی فدراسیون فوتبال مشخص نکرده که جوایز نقدی بازیکنان در صورت صعود به دور دوم چه مقدار خواهد بود یا اگر احتمالا بالا رفتن به نیمه نهایی و فینال صورت واقعیت به خود بگیرد به هر یک از بازیکنان چه مبلغی تعلق خواهد گرفت،نمی توان در کلام متصدیان امور و مسئولین فوتبالی کشورمان رگه هایی از امیدواری را یافت.

می گویند مردمی قرار بود دعای باران بخوانند،اما در میان آنان تنها یک کودک چتر با خود آورده بود.با این حساب،وقتی چتر جام جهانی همراهمان نیست،نباید انتظار داشته باشیم که باران جام جهانی چهره و دست و پا و لباس هایمان را خیس نکند!

وانگهی،در کشور ما که همیشه حاشیه ها مهمتر و پر رنگ تر از متن بوده و مثلا مناسب و آبرومند بودن لباس تیم ملی خیلی بیشتر از مسابقه با تیم ملی نه چندان مطرح سیرالئون به چشم آمده است باید به شدت نگران این باشیم که در مصاف برابر پرتغال، برای بازیکنان ارزنده تیم ملی کشورمان ، گرفتن لباس رونالدو بعد از بازی دغدغه ای به مراتب مهمتر از گرفتن خود او در حین مسابقه ، به حساب بیاید.

روی این حساب،حواس کیروش باید حسابی جمع بوده و ضمن دادن دستورات لازم در مورد اینکه پنالتی ها،ضربات آزاد و کرنرهای احتمالی را چه کسانی می زنند ،به این نکته که بالاخره چه کسی توی گوش پیراهن رونالدو(با گوش رونالدو فرق دارد!) خواهد زد اشاره نماید تا خدای ناکرده بعدها رونالدو نیز همانند فیگو ما ایرانیان را با رد پایی که توی صورتش مانده است به خاطر نیاورد!؟

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد