چندی پیش در شبکه اجتماعی تلگرام،در شرف موت، فیلم کوتاه تحسین شده اسکار را مشاهده نمودم.کل ماجرای فیلم که فرانسوی زبان بود،اما خوشبختانه زیر نویس فارسی داشت در قطار اتفاق می افتاد.

ماجرای فیلم کاملا ساده و باور پذیر است:مرد به تنگ امده از مجردی ، با معرفی خود از افراد مونث حاضردر قطار می خواهد که چنانچه مایلند وارد زندگی او گردند در ایستگاه بعد از قطار پیاده شده و شریک زندگی وی کردند.با پایان معرفی مرد ، چند نفری از شیوه خواستگاری وی به خنده افتاده و یک نفر که از زندگی زناشویی چیزی نمی فهمد از مرد خواهش می کند که همسر او را (قطعا بعد از طلاق) به زنی اختیار کند.در توضیح قضیه هم می گوید که زن او فقط پول می خواهد و مرد هر چه هم که نداشته باشد پول دارد.

با صحبت خواستگار که او دنبال عشق می گردد و زنی که او را ندیده به دردش نمی خورد مکالمه دو مرد به پایان رسیده و یکی از زنان حاضر در قطار که شنونده مکالمه بوده با اجابت درخواست خواستگار از قطار پیاده می شود.

به مجرد خروج زن از قطار،مرد از خروج خودداری کرده و به زن هاج و واج مانده از تعجب می گوید که او فقط داشته تمرین ایفای نقش می کرده است.

فعلا با این موضوع که کجای این فیلم تحسین بر انگیز است و چرا سوژه سر کار گذاشتن مردم نباید منجر به این شود که فیلم ، " بهترین فیلم تقبیح شده در مراسم اسکار" نام گیرد ، کاری نداریم.

قطعا سادگی گول زدن مردم دستمایه بسیاری از نویسندگان و شعرا و کارگردانان بزرگ بوده است.در ایران فیلم تحسین بر انگیز! "آقای هالو" در سینمای قبل از انقلاب خوش درخشیده است و در جهان داستان کوتاه "متشکرم" از آنتوان چخوف که داستان مردی را بیان می کند که براحتی سر پرستار بچه ها کلاه گذاشته و در عوض چهل روبل توافقی،یازده روبل را پیشکش وی می کند از داستان های خواندنی و براستی تحسین بر انگیز! است.

ماجراهای بالا بخوبی بیانگر این قضیه است که برخلاف تصور عمومی،زرنگی و هوش سرشار گروه قلیلی از مردم نیست که باعث می شود سر عده بیشماری از مردم کلاه برود.(این نوع طرز تفکر به ویژه در کشور ما بسیار عمومیت دارد)

واقعیت این است که صداقت و اعتمادی که بیشتر مردم دارند موجب می گردد ، عده ای از فرصت مواجهه با ایشان نهایت سوء استفاده را به عمل آورده و از گرده های آن ها به عنوان نردبان ترقی و بالاروی بهره بگیرند.

به زبان ساده و خودمانی می توان گفت که مردم پایین دست جامعه(می خواهد هر جامعه ای باشد) که یک عمر فقط خودشان و امثال خود را دیده اند و از اعتماد به یکی مثل خودشان ضرر نکرده اند در برخورد با بالادستی های جامعه  و کسانی که مثل هیچکس نیستند به فکر "او هم یکی مثل ماست" افتاده و با همین تفکر غلط  آینده بدی را برای خود رقم می زنند.

امام اول شیعیان،حضرت علی(ع)، در یکی از سخنان گهر بار خویش فرموده ای با این مضمون دارند که برای ایشان یکی مثل معاویه بودن کار سختی به حساب نمی آمد،اما شان علی بودن بود که مانع از این می گردید که ایشان برای پیشبرد اهداف خویش کلاه پیروان خود را بر دارند.

با این اوضاف،آن هایی که کلاهبرداری را به هوش خارق العاده خود نسبت داده و خود را زرنگ معرکه به حساب می آورند باید بدانند که دستبردهای ایشان بیش از هر چیز حاصل دسترنج اعتماد عمومی مردم است،دسترنجی که اگر خدای ناکرده روزی از میان مردم رخت سفر بر بندد نه از تاک و نه از تاک نشان اثری بر جای نخواهد ماند!

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد