چند روز پیش که دوستی محبت کرده و صحنه ای دیدنی از مجلس شورای اسلامی را برایم "فوروارد" نمود، نا خودآگاه ضرب المثل "مرگ فقرا و ننگ اغنیا صدا ندارد" را به یاد آورده و ماجرایی تلخ در خاطره ام زنده گشت:

شاید شما هم ماجرای امتحان دوباره از جوان روستایی که موفق به پذیرش در رشته پزشکی شده بود را کماکان در یاد داشته باشید.اگر اینطور است حتما می دانید که چون در کشور ما قبولی در یک رشته و دانشکده معتبر می باید با محل زندگی انسان و اوضاع و احوال فرهنگی و مالی و رفاهی پدر و مادر پذیرفته شده سنخیت داشته و با آنها جور در بیاید، مسئولین محترم سازمان سنجش با اعتقاد بر "حتما تقلب کرده است" دست به گزینش دوباره فرد مورد نظر زدند تا خدای ناکرده حقی از یک فرد شهرنشین که در خانواده مرفه به دنیا آمده و پدر و مادر دست به دهان رسیده دارد ضایع نشود.

دیروز که متوجه شدم یک نماینده محترم مجلس ،علیرغم طی مدارج عالی تحصیلی و  دانشگاهی و اجرایی ، در تلفظ درست موزه لوور و دانشگاه سوربن ناتوان است فکر کردم که شاید برخی از دست اندرکاران امور آموزشی، پژوهشی و اجرایی نسبت به سوابق نامبرده شک کرده و جهت اطمینان از اینکه " این کارها را کجا کرده و این درس ها را کجا خوانده است" دست به تحقیق و تفحصی مختصر بزنند.

قطعا تصور نگارنده جز "زهی خیال باطل" نخواهد بود زیرا حضور در جایگاه رفیعی همانند مجلس شورای اسلامی مانع از این می شود که شک و شبهه متولیان امور ، گریبان آقای نماینده را گرفته و یا موکلین محترم وی را به ادای "ببین به چه کسی رای داده ایم؟" بکشاند.

البته اتفاق افتاده بدون شک یک پیروزی بزرگ برای علی آبادی محسوب می شود زیرا نماینده سالیان نه چندان دور ایران در اجلاس اوپک می تواند پز اینکه "دست کم ما انگلیسی را نمی توانستیم از رو بخوانیم" را داده و نماینده فعلی مجلس را با بیان "نگران نباش!کسی که روی تو را هم سفید کند بزودی خواهد آمد" مستفیض نماید!

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد