ما خوب شنیدن را بلد نیستیم!شاید به خاطر اینکه یک عمر توی گوشمان "شنیدن کی بود مانند دیدن!" را فرو کرده اند.

خوب دیدن برای همه مهم است,اما آن هایی که مایلند آینده شغلی خود را در رشته هایی همانند نقاشی,عکاسی, نویسندگی,بازیگری تئاتر و سینما,کارگردانی,مجسمه سازی و مانند آن ها رقم بزنند نیاز دارند که بهتر از آدم های عادی از دیدگان خود استفاده نمایند.

متاسفانه باید بگوییم که بر خلاف ادعا,ما خوب دیدن را هم تقریبا به اندازه خوب شنیدن یاد گرفته ایم و شاید تنها تفاوت خوب دیدن و خوب شنیدن ما در این باشد که در حالی که به این موضوع که "شنونده خوبی نیستیم" معترف هستیم,از قبول این واقعیت که "خوب نمی بینیم" طفره درست و حسابی می رویم.

برای آوردن شاهدی که بر بینایی بد ما صحه گذارد لازم نیست زحمت زیادی کشیده شود.کافی است یک ظرف پلاستیکی مخصوص مواد غذایی را از نزدیک مشاهده کنیم تا به علامت قابلیت بازیافتی که هرگز آن را ندیده ایم و معلوم نیست از کجا پیدایش شده پی ببریم.

خوب ندیدن بزرگترها امری طبیعی است زیرا ایشان مدت هاست که با اعتقاد راسخ پیدا کردن بر "هر چه کمتر بدانی بهتر است" دور کنجکاوی های بیش از مقدار لازم را قلم کشیده اند.

با این حال عجیب است که بچه هایی که به قول بابا و مامان "یک پا نابغه اند" هیچوقت علامت قابلیت بازیافت را ندیده و از والدین خود "این چیه؟" را سوال نکرده اند!

این نکته که بچه ها واقعا تاکنون علامت قابلیت بازیافت را ندیده اند و یا جوری تربیت شده اند که فقط موضوعاتی که پدر و مادر مهم می دانند را "دیدنی" یافته اند زیاد اهمیتی ندارد,زیرا آدم هایی که خوب نمی بینند خوب یاد نخواهند گرفت و کسانی که دور و بر خود را خوب نمی بینند نه متوجه خوبی های دور و بر خود می شوند و نه از وجود موانع و مشکلات اطراف و اکناف که باید برایشان فکری اساسی کرد آگاه می شوند.

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد