چند روز پیش که ماجرای خودکشی استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در زندان را خواندم ناخودآگاه به یاد اولین گروه از اعدامی های پس از انقلاب افتادم.

آن هایی که سن و سالی ازشان گذشته به یاد دارند که انقلاب در 22 بهمن به پیروزی رسید و در 26 بهمن اولین سری از کسانی که در کشتار مردم دست داشتند و جنایات فراوانی را ساماندهی نموده بودند تحویل جوخه های اعدام شدند.

در اینکه حکم کاملا عادلانه بوده شکی نیست اما فاصله چهار روزه دستگیری تا اعدام نشان دهنده این است که محاکمه چندان که باید و شاید عادلانه نبوده است.

در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اختلاف نظرهای فراوانی مابین مردم و مسئولین وجود داشته است.با این حال ایشان در یک جنبه کاملا همانند بوده اند و آن اینکه وقتی حکمی عادلانه بوده, چندان نگران عادلانه نبودن نحوه محاکمه نبوده اند.

این موضوع به ویژه در مواردی که حساسیت های عمومی جامعه را برانگیخته و پای قتل یا تجاوز کودک خردسال در میان بوده بیشتر به چشم آمده است. همه ما خوب می دانیم که چنین حساسیت هایی موجب شده که در ماجراهای اینچنینی هیچ مسئول یا خبرنگاری جرات اینکه خواستار محاکمه عادلانه باشد و یا از متصدیان بخواهد که حق و حقوق زندنی و دستگیر شده را مراعات نمایند نداشته باشد.

بیشتری ها اطلاع داریم که در تمامی کشورهای دنیا,جاسوسی و خیانت به کشور از بزرگترین جرایم به حساب آمده و در صورت اثبات در دادگاه برای اقدام کننده اشد مجازات منظور می شود.

با این حال ایران شاید از نادر کشورهای دنیا باشد که وقتی در آن متهم به جاسوسی دست به خودکشی می زند(توجه کنید که در ماجرای سید امامی تنها بحث اتهامی مطرح بوده و ایشان را هنوز نمی توان جاسوس دانست) بیشتر توضیحات به چرایی جاسوس دانستن متوفی اختصاص یافته و کمتر در باره کوتاهی هایی که باعث فراهم آمدن امکانات خودکشی گشته است حرف زده می شود.

دلیل این امر این است که مسئولین به درستی در یافته اند که اگر مردم را به نتیجه "خودکشی هم نمی کرد اعدام می شد" برسانند می توانند اطمینان حاصل نمایند که آن ها دیگر چندان کاری به اینکه حق و حقوق زندانی تا چه میزان رعایت شده است نخواهند داشت!