یک تابلو فرش دویست هزار تومانیمان که سرقت می شود یا "حلالش نمی کنم" می گوییم و یا "گیر من بیفتد می دانم که چه بلایی سرش بیاورم" نثارش می نماییم.این ها در حالی است که نه تنها در باره اختلاس های کلان ککمان نمی گزد بلکه از آن جهت که چنین اختلاس هایی موجبات تولید و توزیع انواع و اقسام جوک ها و لطیفه های خنده دار و فرح بخش شده,بد نمی بینیم که به مختلسان بزرگ اقتصادی "سلامی جانانه" عرض نماییم.

سوال این است که چرا در اختلاس های بزرگی که سهم غارت شده ما بسیار بیش از دویست هزار تومان است اینگونه "در کمال خونسردی" واکنش نشان داده و در باره آن ها "بگذریم!" می گوییم.

متاسفانه واقعیت این است که بسیاری از مردم بر مبنای ایده "اگر اختلاس هم نمی شد به ما چیزی نمی رسید" در باره اختلاس ها واکنش نشان داده و "طوری نشده" می گویند.

برای اینکه مطلب بهتر درک شود بهتر است به فرازی از سخنان رد و بدل شده در یک جلسه رسمی مدیریتی که نگارنده از نزدیک شاهد و ناظر و سامعش بوده اشاره شود:

-......از نظر من سرقت خیلی بهتر از حیف و میل است زیرا دزدی باعث می شود چیزی نصیب کسی گردد در حالیکه حیف و میل بخش بزرگی از اموال و دارایی ها را قبل از اینکه کاری رویشان صورت گیرد در اختیار کسی که "نه خود خورد نه کس دهد....." می گذارد؟!

در این باب باید اذعان کرد که برای سال هایی طولانی اموال و دارایی های بیت المال که نام "دولتی" را یدک می کشند در اختیار مدیران و مسئولین و دولتمردان نالایقی بوده که بیشترشان را حیف و تلف نموده و کمترشان را با ارزشی "غیر افزوده" به مردم باز پس داده اند.

با این حساب است که وقتی در میان گروه کثیر حیف و میل کنندگان چند نفری یافت می شوند که با ارزش گذاری بایسته و ممانعت از حیف شدن چیزهایی که بخوبی قابلیت میل شدن را دارند,آن ها را به تمامی مال خود می سازند,حساسیت مردمی خیلی هم بر انگیخته نشده و ایشان در قبال سوال "چرا اینقدر معمولی ناراحت شدی؟!" حرف حساب "وقتی به من نمی رسد به هر که می خواهد برسد!" می گویند؟؟!