کاش سلبریتی ها از مشکلاتشان بگویند؟!

سلبریتی ها الگوهای خوبی برای جوانان و نوجوانان هستند و بسیاری از افراد جامعه را وارد یکی(یا بیشتر!) از مسیرهای هنری,ورزشی,سیاسی,اجتماعی,فرهنگی و ... می سازند.با این حال باید پذیرفت که متاسفانه ما در کشوری به سر می بریم که در آن خیلی از والدین با بیان "علی دایی , یک نفره!" مانع از این می شوند که از پسرها علی دایی دوم زاده شود,ضمن اینکه بسیاری از ایشان با گفتن "نگاهی به قیافه ات انداخته ای!" اجازه نمی دهند که دخترانشان در راه یک مهناز افشار دیگر شدن گام بر دارند.
وقتی آدم های عادی تا این اندازه "سلبریتی شدن" را غیر ممکن می بینند,اوضاع و احوال افرادی که با بیماری های شدید روبرو هستند معلوم است,به ویژه اینکه مقایسه ظاهر زندگی دیگران با باطن زندگی خویشتن,که باعث می شود آدم ها از آنچه هستند خوشبخت تر به نظر برسند, کاری است که ما ایرانی ها بهتر از بیشتر مردمان دنیا از پسش بر آمده ایم.
این نکته که در کشور ما کمتر کسی از زحمات فراوانی که برای سلبریتی شدن کشیده است(شاید واقعا نکشیده است!) سخن به میان می آورد باعث می شود که بسیاری از مردم عادی , سلبریتی شدن را تنها کار آن هایی که ژن اشتهار را "ناپلئون وار"* در خون خود دارند به حساب بیاورند.
این در حالی است که اگر سلبریتی ها از انواع و اقسام مشکلاتی که بر سر راهشان بوده سخن بگویند هم ارج و قیمت خود را بالا خواهند برد و هم به مردمان عادی "نه هر که سر بتراشد قلندری داند" راگوشزد می کنند.
مستندی که به تازگی در باره چگونگی قهرمان شدن خواهران ورزشکار ساخته شده مبین این موضوع است که مردم قدر زحمات کشیده شده توسط سلبریتی ها را خوب دانسته و این دانستن به ایشان کمک می کند که با اوضاع و احوال رفاهی خوب سلبریتی ها راحت تر کنار بیایند.
متاسفانه در کشور ما آموزش هایی که در باره لزوم حفظ آبرو داده می شود و توصیه های ایمنی که در دنباله بیان "هزار مرتبه سعدی به تو نصیحت کرد که نقل محفل ما به مجلسی نبری" اظهار می گردد باعث شده که سلبریتی ها هم همچون مردم عادی دم فرو بستن به وقت گفتن را همچون گفتن به وقت خاموشی, بسیار دوست بدارند!
خوشبختانه در انسوی آب ها خبر چندانی از محافظه کاری به شیوه ایرانی نیست و به همین دلیل مایکل فلپس,قهرمان افسانه ای شنای المپیک و جهان, با بیان اینکه در زندگی شخصی مشکلات فراوانی داشته و چندین بار نزدیک بوده دست به خودکشی بزند راه را برای افراد دارای مشکلات فراوان باز گذارده و موجب می شود که از میان خارجی ها کمتر کسی با شنیدن عباراتی در مایه های "می خواهم مایکل فلپس بشوم" قهقهه خنده را سر دهد!
*ناپلئون بناپارت که از خانواده ای کاملا فقیر گام در راه امپراطوری نهاده بود در مراسم تاجگذاری آنچنان اعتماد به نفسی داشت که یکی از مدعوین را واداشت که در باره اش "انگار امپراطور زاده شده است!" را بر زبان بیاورد.
منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.