کجای فضای مجازی بد است؟!

در اینکه فضای مجازی ما را تنهاتر از سابق نموده است شکی نیست.با این حال گناه سالها سر نزدن به پدر خوبمان را نباید به تمامی بر گردن تلگرام و امثالهم بیندازیم.
آن هایی که سن و سالی به هم زده اند خوب به یاد دارند که قبل از تلگرامی شدن قریب به نیمی از افراد ایرانی نیز گل گفتن و گل شنفتن های دور همی(با کل کل اشتباه نشود!) از میان بیشتر خانوارهای ایرانی رخت بسته بود و هنگامی که بزرگترها و کوچکترها در یک مکان می نشستند(اگر می نشستند!) انصافا حرف چندانی برای بیان کردن و مصدع اوقات شریف یکدیگر شدن نداشتند.
از سوی دیگر, بیکاری و بحران معیشت را می باید عامل مهمی در پنهان شدن بسیاری از افراد از انظار خصوصی به حساب آورد.این امر بدین خاطر است که بسیاری اشخاص که به علت ایرانی بودن به حفظ ابرو اهمیت فوق العاده می دهند مدام در هراس اینند که با قرارگیری در محیط امن خانه و خانواده و در رفتن حرف های مگویی که بی موقع از دهان خارج می شوند, ان مختصر دلخوشی خانواده نزدیک که به سبب تفکر اشتباه "ماشاالله وضعشان خوب است" نصیبشان گشته است را هم زایل شده و از دست رفته ببینند.
با این حال قطعا شبکه مجازی را نمی توان مطلقا خوب قلمداد کرده و بدی های ان را هرگز نباید به دیده اغماض نگریست.
به عنوان نمونه از بدی های بزرگ فضای مجازی این است که در چنین فضایی خوب و بد و راست و دروغ و سره و ناسره را به سختی می توان از هم تمیز داد.
در این باب همه عاشقان فضای مجازی خوب می دانند که این فضا چه تعداد از هنرمندان و سلبریتی های دوست داشتنی ما را به کشتن داده و فقط آن هنگام که اشک همه را براستی" درآورده , بر آن شده است که کل ماجرا را از بیخ و بن غیر واقعی و ساختگی معرفی نماید.
روی این حساب عجیب نیست که بسیاری از افراد به مجرد مشاهده یا شنیدن خبر تلگرامی درگذشت یا ناخوشی فردی دوست داشتنی به سایت هایی همچون فرارو و تابناک مراجعه نموده و ترجیح دهند چند دقیقه ای به محتویات داخلی چشمان خیس خویش "اشک من خودتو نگه دار" را توصیه کنند.
ذکر این نکته کاملا ضروری است که هر چند سایت های گوناگون به دلیل وابستگی به جناح خاص سیاسی خواندنی های کاملا متفاوت دارند, اینقدر منصف هستند که با مرگ و میر آدم ها شوخی ننموده و افراد حی و حاضر در جهان فانی را بیخود و بی جهت راهی آرامستان نسازند.
لذا فوق العاده عجیب است که صدا و سیمای ملی در عوض اینکه با پیشه کردن صداقت کاری کند که عموم مردم "اخبار موثق" را فقط از طریق سازمان کسب کنند , دست به وصله پینه ساختن نقطه نظرات یکسان مردمی زده و نهایت تلاش خویش را خرج بد نام کردن تلگرام نماید.
کار صدا و سیما از این لحاظ جالب است که عضویت در کانال ها و گروههای تلگرامی مختلف هرگز همانند رفتن به مدرسه و سربازی , "اجباری" نبوده است.
به زبان دیگر, به همان اندازه که منطقی است که کسانی در باره مدرسه و خدمت, "خوشم نمی آید" بگویند, پاسخ آن هایی که شرکت در گروهها و کانال های تلگرامی را نمی پسندند, جواب قانع کننده "بیرون بیا" خواهد بود.
زمانی در جاهایی یادداشتی تحت عنوان "چرا حرف و حدیث های تلگرامی را باور داریم؟" نوشته بودم و دوستان خوب "قانونی" , در پاسخ "ما حتی بیست و سی را هم باور داریم" را بر سر در روزنامه خویش نشانیده بودند.
ظاهرا این تیتر بیش از همه به مذاق دوستان صدا و سیما خوش آمده است , زیرا صلاح را در آن دیده اند که جهت عقب نیفتادن دیگر بخش های خبری و تحلیلی(و شاید هم تخیلی!) سازمان از "بیست و سی" , این بخش ها را نیز دقیقا به باور پذیری “بیست و سی “روانه آنتن نمایند.
منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.