از اهواز زنگ زده و "به دادم برس" را بر زبان آورد.

موضوع را پرسیده و جواب شنیدم که لوله ای که طراحی کرده ایم ظرفیت کافی ندارد.

گفتم که نگران نباشد چون با تغییر شیب , ظرفیت لوله را درست خواهم کرد.

جواب داد که اصلا و ابدا نباید دست به شیب لوله بزنم.

گفتم که قطر لوله را بیشتر خواهم کرد تا ظرفیتش درست شود.

در پاسخ گفت که تغییر قطر لوله نیز امکان پذیر نیست.

گفتم که جنس لوله را عوض کرده و بدین وسیله موجبات افزایش ظرفیت لوله را فراهم خواهم آورد.

پاسخ داد که نباید دست به تغییر جنس لوله بزنم.

این بار عصبانی شده و پس از بیان "مسخره ام کرده ای؟" پرسیدم که "می شود بگویی به کجای لوله حق دارم دست بزنم؟"

جواب داد که خودش هم نمی داند زیرا لوله در زیر زمین کارگذاری شده و امکان بیرون آوردنش هم وجود ندارد!

همه می دانیم که اوضاع و احوال مالی بیشتر مردم اصلا تعریفی نیست و این تعریفی نبودن توسط مسئولین و دولتمردان محترم کشور نیز بارها و بارها مورد تایید قرار گرفته است.

حسن روحانی به مجرد روی کار آمدن دانست که یکی از مهمترین عوامل گرانی خود دولت است زیرا اقتصاد دولتی در واقع یک اقتصاد تک محصولی است که با عدم ایجاد رقابت سالم توانایی اینکه قیمت اجناس و کالاها را کماکان گران نگاه دارد را دارا می باشد.

ورود بخش خصوصی به عرصه ای که سالیان سال در اختیار دولت بود نیاز به زیر ساخت هایی داشت که تهیه و تدارک آن زمان نسبتا زیادی می طلبید و اصلا معلوم نبود ملت عجول ایران صبر و تحمل و حوصله فراهم شدن این زیر ساخت ها را داشته باشند.

با این حساب حسن روحانی بهتر دید که در ابتدا بی خیال زیرساخت های خصوصی سازی شده و دست نیاز به سوی آن هایی شود که طی سالیان طولانی مشکل زیرساخت های خصوصی سازی را حل و فصل نموده اند.

استقبال از سرمایه گذاری خارجی و ورود کالاهایی که مشابه داخلیشان بی کیفیت و گران بود می توانست از سوی خریداران ایرانی نیز مورد تایید قرار گیرد و دست دولت را در برابر مخالفین داخلی تنها نگذارد.

همه به یاد داریم که اوایل , حسن روحانی چگونه در برابر غول های خودروسازی داخلی موضع تند اتخاذ نمود و با بچه لوس و ننر نامیدن آن ها بر آن شد که بزودی مردم را سوار بر اتومبیل های ارزان با کیفیت خارجی ببیند.

خوشبختانه برخورد روحانی مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و کمپین نخریدن خودروی بی کیفیت از کمپین های موفق داخلی به حساب آمد.

با کمال تاسف سنگ اندازی های داخلی موجب گردید که حسن روحانی در اقدام خود ناکارآمد تشخیص داده شده و مردم مشارکت کننده در کمپین بزودی پی ببرند که برای موفقیت کمپین حالا حالاها باید بی خودرو سر نمایند.

طویل شدن زمان حضور خودروهای خارجی , مشتریان داخلی ایشان را ناامید کرد و بیشتر افرادی که در کمپین نخریدن خودروی داخلی حضور فعال داشتند با رسیدن به نتیجه "کاچی بهتر از هیچی" , خیلی زود به خیل "کاچی سواران" پیوستند.

روحانی که از حضور کالاهای خارجی مهم و ارزشمند در کشور , پاک نا امید شده بود بهتر دید که سراغ دولتی هایی برود که علیرغم اینکه نمی باید کار اقتصادی کنند,انجام این "مهم" را با شدت و حدتی روزافزون دنبال می کردند.

درگیری های فراوان صورت گرفته نشان داد که آن هایی که قرار بود بزودی عطای کار اقتصادی را به لقایش ببخشند جدا بر عقیده "اگر قرار بود برویم که نمی آمدیم" ثابت و استوارند.

مسایلی از این دست نشان داد که روحانی می باید بی آنکه دست به ترکیب چیزی بزند,در کشور تغییرات عمده و قابل ملاحظه ایجاد نماید!

این موضوع برای دوستداران روحانی بسیار جالب و فرح انگیز به نظر می رسید,اما این فرحناکی زمانی بیشتر گردید که عمده مخالفان روحانی و آن هایی که ادعای "چرا کارها درست نمی شود؟" را سر داده بودند از میان همان هایی که مدام "دست به اینجا نزن" و "با آنجا کاری نداشته باش" می گفتند,"برگزیده" شدند!

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد