روحانی چقدر طرفدار دارد؟!

نزدیک پیروزی انقلاب یکی از نزدیکان شاه او را مخاطب قرار داده و از وی می خواهد که با پیروی از الگوی مارشال دوگل مانع از فروپاشی نظام دیکتاتوری پهلوی گردد.
شاه از چگونگی این الگو پرسیده و چنین پاسخی را دشت می نماید:
هنگامی که اوضاع بر وفق مراد مارشال دوگل پیش نمی رود,وی از هواخواهان خود درخواست می کند که به خیابان شانزه لیزه بیایند.به مجرد فرمان فراخوان,آنچنان شانزه لیزه مملو و لبریز از جمعیت می شود که مخالفان مارشال دوگل با پی بردن به پایگاه قوی مردمی وی,ادامه مخالفت ها را بیهوده می بینند.
محمد رضا پهلوی با شنیدن این ماجرا لبخند تلخی زده و می گوید:"متاسفانه طرفداران من هم , اکنون شانزه لیزه را پر کرده اند!
شاه با همه یدیهایش دارای این حسن بود که تفاوت طرفداری حرفی و هواخواهی عملی را خوب می فهمید و لذا خوب می دانست که نباید روی حرف ناحسابی "اعلیحضرت!مردم شما را دوست دارند" حسابی ویژه باز کند.
همه می دانیم که این روزها بیشتر , لبه تیز انتقادات "آقای رییس جمهور" را هدف قرار داده و از جواد خیابانی گرفته تا عادل فردوسی پور فرصت را برای خرده گیری بر پیروز آخرین انتخابات ریاست جمهوری از دست نمی دهند.
با این حال اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم,باید قبول کنیم که همیشه اوضاع همینگونه نبوده و روحانی به ویژه در نخستین سال های دور اول ریاست جمهوری خویش محبوبیت به سزا و درخور ملاحظه ای داشته است.
در همان روزها هم بود که روحانی برای تست نحوه هواداری طرفداران خود از مردم خواست که داوطلبانه از دریافت یارانه مرحمتی دولت انصراف دهند;تستی که متاسفانه خوب جواب نداد و در طی آن مردم نشان دادند که وقتی پای پول در میان باشد کاملا غیر قابل پیش بینی عمل می کنند.
با فرض اینکه متوسط حقوق دریافتی هر فرد ایرانی یک میلیون تومان است, تست نامبرده نشان می دهد که در عوض اینکه کف هواداری مردم از حسن روحانی صرف نظر کردن از 5 درصد حقوق ماهانه باشد,سقف طرفداری ایشان در سه چهار ساعت انتظار در صف رای گیری و انداختن نام حسن روحانی در صندوق انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود(یا بوده است)
از سوی دیگر بیشتر مشکلات حال حاضر مردم به معیشت,اشتغال و اقتصاد آن ها ربط دارد.
با توجه به اینکه در حال حاضر دولتی ها بیش از نیم ساعت و خصوصی ها فزونتر از 2 ساعت در روز را به انجام کار مفید اختصاص نمی دهند,روحانی برای اینکه محبوبیت خود را به سر جای نخست بازگرداند باید انقلاب کاری ایجاد نموده و ضمن قرار دادن متخصصین در جای خود, خصوصی ها و دولتی ها را وادارد که میزان کار مفید خویش را تا حدی بیشتر نمایند.
عطف به آنچه بیان گردید به نظر نمی رسد که جامعه ای که عصارگان تنبلی آن بر مسند مدیریت دولتی یا خصوصی نشسته اند ظرفیت چنین انقلابی را داشته باشد و به همین دلیل برای حسن روحانی و دارو دسته اش بهتر این است که آسیا را به نوبت بچرخانند.
جالب اینکه در حال حاضر در حالی که شمار زیادی از افراد وعده های عملی نشده رییس جمهور منتخب را در زمره ایرادات اساسی وی می دانند,تعداد قابل توجهی از اشخاص حذف یارانه ها که از وعده های حسن روحانی بود را جزء نقاط ضعف او محسوب می کنند!
کوتاه سخن اینکه درست است که می توانیم حسن روحانی را بابت اینکه کار خاصی برایمان نکرده است مورد شماتت و ایراد گیری قرار دهیم,اما منطقی تر این است که کسانی این "مهم" را صورت دهند که هزینه پرداختی ایشان به آقای رییس جمهور دست کم کمی بیشتر از سه چهار ساعت معطلی در صف انتظار باشد.
منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.