قرار گیری در مکان و زمان نامناسب,کار دست آدم می دهد.این را "خارجی ها" می گویند.

"ایرانی ها",بر عکس, اعتقاد دارند که کافی است کسی در مکان و زمان مناسب اقدام به انجام کاری نماید تا در درستی کارش کوچکترین شک و شبهه ای وارد نشود.

با این حساب وقتی بچه ای که هفت سالش تمام شده, وارد مدرسه می گردد, بابا و مامان دیگر دغدغه "اگر درس نخواند" نخواهند داشت.

به همین ترتیب, هنگامی که جوان رعنای هجده ساله سر از دانشکده در می آورد, همگان او را دانش آموخته چهار سال دیگر می دانند.

فراغت از تحصیل فرصت سر کار رفتن را در اختیار کسانی که بازنشسته و خانه نشین نیستند قرار می دهد.

این عده خوب می دانند که اگر در حد فاصل 8 صبح تا 4 بعد از ظهر در محل کار حضور داشته باشند,امکان بهره مندی از حقوق,مزایا, پاداش, عیدی, سنوات, بن و خیلی چیزهای دیگر را خواهند داشت.

از سوی دیگر,کسانی که انجام کار را به تعویق و تاخیر می اندازند و یا در محل غیر مناسب کار می کنند را تحت عنوان آن هایی که کارشان درست نیست,می شناسیم.

به این ترتیب است که هم, بچه هایی که با دو سه سال اختلاف سنی لذت همکلاسی بودن را می برند مورد تمسخر و استهزای کوچکترها واقع می شوند و هم, دانشجویانی که کمی دیر تر از دیگران اخذ لیسانس را جدی گرفته اند تحت عنوان "اون پیرمرده!" معرف حضور حاضرین در عرصه "علوم" و "آموزش عالی" خواهند بود.

از طرف دیگر نباید انتظار داشت که مشاغل خانگی,مورد احترام و ارزش گذاری جامعه و به ویژه خانوارها قرار گیرد; به ویژه اینکه هم درآمد آن ها غیر قابل ملاحظه بوده و باعث می شود کار به حساب نیایند و هم "مدام توی خانه است" که به شاغلین خانگی گفته می شود موجب می گردد که دیگران در باره "کارکنان خانگی ", "چرا کار نمی کند؟!" بگویند.

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد