مهر ماه و همزمان با بازگشایی مدارس,مردم بیش از پیش در ترافیک تهران گرفتار می آیند.

این مردم با استنشاق هوای آلوده و عصبی از اینکه باز مدرسه بچه ها یا کار همسر دیر شده,عمیقا به "تهران دیگر جای زندگی نیست" فکر می کنند.

در این باب مسئولین نیز مدام در فکر چاره اندیشی هستند زیرا خوب می دانند ترافیک غیر عادی موجود در ایام سال تحصیلی علاوه بر اینکه تعداد زیادی بیمار روحی-روانی روی دست جامعه می گذارد, ساعات و اوقات بسیاری از عمر مفید کسانی که کارهای زیادی برای انجام دادن از پسشان بر می آید را "فوت" می کند.

این دلایل , علت خوبی را برای مجاز دانستن "حق تحصیل خانگی" بچه مدرسه ای ها در اختیار آموزش و پرورش قرار می دهد و به بابا و مامان های خوب مژده می دهد که اگر می توانند معلم های خوبی برای بچه های خود باشند, اجازه دارند که در هزینه های تحصیلی فرزندان دلبند خویش صرفه جویی های شایان توجهی به عمل آورند.

معلوم است که بچه هایی که در خانه درس می خوانند و در مدرسه امتحان می شوند به اندازه بچه هایی که با هم سن و سالان خود و در یک زمان و مکان درس می خوانند آداب زندگی اجتماعی را نخواهند آموخت(نه که تا الان خیلی آموخته اند!).با این حال اگر این ایراد با مزایایی از قبیل صرفه جویی در وقت دانش آموزان و معلمین و پدر و مادرها,کاهش آلودگی هوا,خیال راحت آدم هایی که مدام با استرس "کارم دیر شد" و "مدرسه ام دیر شد" و "الان پشت در می ماند" رو برو هستند, مورد توجه قرار گیرند وزارت آموزش و پرورش "حق تحصیل خانگی" مدرسه رو ها را به رسمیت خواهد شناخت.

بدیهی است که حتی با به رسمیت شناخته شدن "حق تحصیل خانگی",بیشتری ها ترجیح می دهند که در مدرسه و در محضر یک معلم واقعی درس بخوانند.هر چند حتی اگر ده در صد افراد به "حق تحصیل خانگی" روی خوش نشان داده و علاوه بر پدر و مادر و رفیق بودن با بچه ,آموزگار وی نیز گردند شاهد ترافیک روان تر,اعصاب آرامتر و حضور به موقع تری خواهیم بود که به تمامی مولود بابا و مامان های "معلم" و "نمونه" می باشند.