بحران آب جدی است و از مردم گرفته تا مسئولین باید جدی گرفته شود.

در این باب متاسفانه علیرغم هشدارهای ممتد مسئولین وزارت نیرو و سازمان ها و شرکت هایی که در امور آب دستی بر آتش دارند آنچنان که باید و شاید توفیقی در صرفه جویی به عمل نیامده و مردم به سبک و سیاق قبل از بحران آب را مورد استفاده قرار می دهند.

جدا از مشکل بزرگ فرهنگی که باعث می شود ما ایرانی ها به بحران نگاهی ویژه نداشته و در باره آن "این نیز بگذرد" بگوییم باید قبول کنیم که مسئولین و دولتمردان کشور برای گذر از بحران آب جز اینکه بیشترین تلاش خویش را معطوف ترجمه راههای صرفه جویی در مصرف آب که در کشورهای پیشرفته اروپایی و امریکایی معمول است نموده و در نهایت ترجمه ها را در اختیار عموم مردم قرار دهند کاری نکرده اند.

این در حالی است که اگر توجه ویژه به آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی می شد دست کم در بخشی از قسمت ها صرفه جویی در مصرف آب راحت تر جا می افتاد و مورد استقبال عموم مردم قرار می گرفت.

به عنوان مثال می توان آداب میهمان نوازی عموم مردم ایران را در نظر گرفت و کمی در باره تغییراتی که می تواند زمینه صرفه جویی در مصرف آب را فراهم آورد سخن گفت.

همه می دانیم که در بیشتر میهمانی های ایرانی برای میهمان ارزش و اهمیت فوق العاده ای قایل شده و به این مناسبت در هنگام سرو ناهار یا شام ظروف آشخوری(یا سوپ خوری) و غذاخوری(یا همان پلو خوری) با همدیگر فرق می کنند.

در مواقع عادی این امرز ممکن است بی عیب قلمداد شود اما حال که وضعیت آبی کشور طوری است که حتی یک قطره هم خیلی محسوب می شود می توان در مقام میهمان صاحب خانه را مجاب "توی همین پلو هم می خورم" نمود و شستن یک ظرف اضافی را به بوته فراموشی سپرد.

این پیشنهاد از آنجا حایز اهمیت است که ضمن اینکه برای غالب ایرانی ها خوردن پلویی که تهش مزه آش یا سوپ بدهد چندان اهمیتی ندارد میزبان را حسابی خوشحال "کمتر ظرف خواهم شست" می نماید.

از سوی دیگر در میهمانی های عصرانه ای که به صرف چای صورت می گیرد می توان در عوض به کارگیری استکان ها یا لیوان های یکدست از استکان ها یا لیوان های کاملا ناجور(که در بیشتر خانه ها یافت می شود) کمک گرفت.خوبی این کار این است که در آوردن چای دوم و سوم و الی آخر نیازی به شستن حسابی استکان یا لیوان وجود ندارد و فقط کافی است استکان یا لیوان هر میهمان شناسایی شده و هر بار تنها در برابر او قد علم نماید.کاملا واضح است که با این امر هر استکان یا لیوان با یک تخلیه ساده و آبکشی معمولی امکان پر شدگی مجدد را خواهد داشت.

حال که برای بشقاب و لیوان راهکار ارائه دادیم حیف است قاشق های کوچک مربا خوری را به صرف اینکه "مگر چقدر آب مصرف می کنند" ندید گرفته و به آن ها کاری نداشته باشیم.

همانطور که همگان اطلاع دارند در میهمانی های ما رسم این است که برای هر مربا یک قاشق کوچک گذاشته می شود تا هر یک از میهمانان به سلیقه خود به تناول مربا اقدام نماید.

این در حالی است که می توان دست کم برای مرباهایی که مزه شان در یک مایه است از یک قاشق کمک گرفت و به اندازه یک قاشق هم شده در مصرف آب صرفه جویی نمود.دلیل ارائه این پیشنهاد هم این است که معمولا کم میهمانی پیدا می شود که صاحبخانه را بابت تناول مربای آلبالویی که تهش مزه توت فرنگی می داد شماتت نموده و در باره اش "محال است منبعد پا به خانه اش بگذارم" بگوید.

قطعا بسیاری از خوانندگان گرامی در باره پیشنهادات فوق "این ها که چیزی نمی شود" می گویند اما باید پذیرفت که صرفه جویی های جزیی ولی عملی ارزشی به مراتب فراتر از صرفه جویی های خوبی که هرگز به مرحله عمل در نمی آیند دارند.

به زبان دیگر درست است که کاهش روزانه یک لیتر آب , کاستن دو دقیقه ای از مدت زمان استحمام , استفاده از وسایل کاهنده مصرف آب و بهره بردن از روش آبیاری قطره ای صرفه جویی های بیشتری را نصیب جامعه می سازد اما آنچه در عمل مشاهده می شود این است که این روش ها بیشتر به دیگران خیر می رسانند و سهم صرفه جویی کننده حتی با دخالت ندادن هزینه های مربوطه چیزی در مایه های "تقریبا هیچ" است.این همان عاملی است که باعث شده بیشتری ها سعی کنند موارد بالا را تنها اطلاع رسانی نموده و تا آنجا که در توانشان است از عملی نمودن خالنوادگیشان ممانعت به عمل آورند.

لذا راهکارهای توصیه شده توسط نگارنده چون به میهمان آسیب نرسانده و میزبان را منتفع می گرداند ممکن است سریعتر جا افتاده و مورد استقبال عموم مردم قرار گیرند به ویژه اینکه اگر میزبانی نسبت به صرفه جویی های اینچنینی اقدام نماید جواب سوال "به تو چه می رسد؟" را حاضر و آماده و در آستین خواهد داشت!!!؟