علاقه و استعداد؟!

احسان علیخانی در یکی از برنامه های ماه عسل چهار خاک صحنه سینما خورده و به جایی نرسیده را میهمان منازل گرم بینندگان تلویزیونی نموده و از زبان ایشان "ما بر گردن سینما حق نداریم؟!" و "آیا ما هم نباید در فیلم های کارگردان ها به بازی گرفته شویم؟!"* را به گوش مردم عادی و هنری ها می رساند.
در پاسخ به سوالات یاد شده , در عوض مردم این احسان علیخانی است که به قضاوت نشسته و ضمن تایید ضمنی حق داشتن خاک صحنه خورده ها بر گردن سینما, به بازی گرفته شدن عاشقان سینه چاک فیلم را حق مسلم میهمانان ویژه ماه عسل می داند.
قبل از هر چیز بهتر است به این نکته اشاره شود که عموما علاقه و استعداد بی ارتباط با هم نیستند یعنی اگر کسی به رشته یا حرفه ای علاقمند باشد استعداد خواندن آن درس و یا پرداختن به آن حرفه را هم دارد و چنانچه شخصی بی علاقه به درس یا کاری باشد و با این حال پی یکی از این دو را بگیرد به احتمال قریب به یقین دانش آموخته خوب و یا کاربلد قابلی از آب در نخواهد آمد.
در حالات استثنایی ممکن است فرد به کار یا درسی بسیار علاقمند باشد اما استعداد و توان انجام آن کار و یا خواندن آن درس را نداشته باشد.در چنین حالتی بهتر است خود فرد متوجه ماجرا شده و آینده تحصیلی یا شغلی خود را در جایی دیگر جستجو کند و یا معلم و مربی و آموزگار و استاد به وی "وقتت را بی خود و بی جهت در اینجا تلف نکن" را حالی نماید.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که سینمای امروز یک مقوله کاملا علمی است که می باید بصورت آکادمیک و در دانشکده های مربوطه فرا گرفته شود و لذا آن هایی که دانشکده نرفته و به دلیل دارا بودن علاقه و استعداد ذاتی و ممارست و پشتکاری که کمتر کسی از آن ها بهره دارد وارد عالم سینما شده و در آن , جا خوش نموده و ماندگار گشته اند استثناهایی محسوب می شوند که دیگران بهتر است به خود نگویند که "فقط راه آن ها را ادامه خواهند داد"
میهمانان ویژه ماه عسل به گفته خویش جدا از شناختن هنرپیشه ها و کارگردانان سرشناس سینمای ایران معرف سلبریتی های عرصه هنر و به ویژه سینما نیز هستند.با این حساب قطعا امثال پرویز پرستویی در پشت صحنه "یک تست هم از فلانی بگیر" را در عالم دوستی پیشکش برخی از کارگردانان مطرح سینمای ایران نموده اند.
بنا بر این کسی که سال ها خاک صحنه سینما را خورده اما هنوز جای شایسته ای در عالم سینما ندارد به احتمال زیاد فاقد برخی از ویژگی هایی است که موجب می گردد یک هنرپیشه بتواند در عرصه هنر هفتم هم خوش بدرخشد و هم دولت مستعجل نباشد.
حال اگر چنین فردی با بهره گیری از رودروایستی ماه عسلی سر از عالم سینما در آورده و یکی دو صحنه را هم بازی نماید می تواند نزد دوست و آشنایی که حرف حسابشان "دلشان سوخت و بازیت دادند" است عرض اندام نموده و دم از هنرمندی خویش بزند؟
موضوع قطعا فقط سینما نیست و بسیاری از کسانی که وارد کلاس های موسیقی, تئاتر, فوتبال,شطرنج و ... می شوند با فهمیدن اینکه "اینکاره نیستند" اجازه نمی دهند که حرف چارلی چاپلین که "در این دنیای بزرگ برای همه به اندازه کافی جا هست.به شرط آنکه هر کس جای خودش را پیدا کند" بر زمین بماند.
به زبان دیگر سی سال خاک صحنه خوردن و به جایی نرسیدن را می توان با یک انتخاب شایسته که فرد را به جایی که لیاقتش را دارد می رساند جایگزین نمود و این کاری است که حتی بسیاری از هنری ها بخوبی از عهده انجام آن بر آمده اند.
یکی از رموز موفقیت آدم ها این است که کاری که بسیار مشتاق انجامش هستند اما بخوبی از عهده اش بر نمی آیند را به کناری نهاده و انجام کاری دیگر که کمتر دوستش دارند اما به هر حال دوستش دارند را پیگیری می نمایند.
به عنوان مثال شما ممکن است عاشق فوتبال باشید اما یکی دوبار پا به توپ شدن نشانتان بدهد که از شما علی کریمی و علی دایی در نخواهد آمد.به این ترتیب آیا ایراد دارد که شما به استعداد دوم خود بها داده و با جدی گرفتن شطرنج,یکی از قهرمانان آینده شطرنج کشور و شاید آسیا و جهان گردید؟
شاید شما هم سوال "اگر اینکاره نبودید دوست داشتید چکاره باشید؟!" را که از بسیاری سلبریتی ها پرسیده می شود شنیده باشید.جالب این است که بیشتر سلبریتی ها در پاسخ به این سوال حرفی برای گفتن دارند و این امر می رساند که خیلی از ایشان به چیزی غیر از آنچه در حال حاضر به علتش سلبریتی شده اند علاقه نشان داده و خواهانش بوده اند!!؟
*تمامی نقل قول های داخل گیومه نقل به مضمون است.
منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.