نیمه های شب بود که به صدای وحشتناک ساختمان سازی از خواب پریدم.نمی دانم که چه شد که آن موقع شب ناغافل یاد سوال آقای رییس جمهور از بچه مدرسه ای ها که "چرا خشونت می ورزیم؟!" افتادم.

همه می دانیم که کم خوابی و بد خوابی آستانه تحمل انسان ها را پایین می آورد و از ایشان آدم هایی می سازد که هر آن امکان دارد رفتاری خشونت آمیز را بروز دهند.

مورد یاد شده فقط در مورد خواب مصداق ندارد و عدم رفع نیازهای طبیعی انسان ها  ,ایشان را عصبی نموده و دیگران را نگران اینکه هر کاری ممکن است ازشان سر بزند می نماید.

با این حساب است که کسانی که همیشه خدا گرسنه اند و یا اکثر وقت ها با لبانی تشنه به خواب می روند را می توان در زمره کسانی دید که خشمی پنهان در سینه داشته و مترصد فرصتی برای بیرون ریختن آن می باشند.

لابد شما هم شنیده اید که در دنیایی که بی نهایت تشنه است جنگ آینده دولت ها بر سر آب خواهد بود و کشورهایی که بر بحران آب موجود در سرزمین خویش نائل نگردند چاره ای جز اینکه نیازهای آبی خود را با زبان خوش یا ناخوش از همسایگان نزدیک و دور و یا غریبه ها تامین نمایند نخواهند داشت.

شاید اگر در دویست سیصد سال پیش زندگی می کردیم و نیازهای خود را همان احتیاجات طبیعی می دانستیم دولت ها مشکل چندانی نداشتند و می توانستند با تامین آب و غذای کافی و سر پناه مناسب و اکسیژن رسانی به مقدار لازم ملت ها را از خود راضی نموده و ایشان را به بیان "خدا عمرشان بدهد" بکشانند.

متاسفانه نیازهای جوامع مدرن به نیازهایی که ذکر خیرشان رفت خلاصه نمی شود و تامین احتیاجات رفاهی آدم ها در بسیاری از موارد لازمتر از مرتفع نمودن نیازهای طبیعی و غریزی به حساب می آید.در این باب تنها می باید اشاره نماییم که در بسیاری از خانه هایی که نان برای خوردن یافت نمی شود,آخرین مدل گوشی تلفن همراه را براحتی می توان یافت.

البته باید اذعان کرد که در میان آدم های معمولی که نیازهای رفع نشده به شدت خشمگینشان می نماید آدم های خاصی هم پیدا می شوند که با تعلیم و تربیت شایسته و مبارزه با نفس و کسب کمالات معنوی , وابستگی خویش را به نیازهای مادی کاهش داده و در باره آن ها جز "چندان اهمیتی ندارند" نمی گویند.

برای همین است که نلسون ماندلا قهرمان مبارزه با خشونت می گردد و این در حالی است که بیشتر احتیاجات مادی طول عمر وی کماکان رفع نشده باقی می ماند.

از طرف دیگر در حالی که گرسنگی و تشنگی حوصله آدم ها را سر برده و از ایشان انسان هایی خشن می سازد,روزه گرفتن موجب ممانعت و جلوگیری از بروز خشم می گردد و به همین دلیل است که در کشورهای اسلامی و در ماه مبارک رمضان آمار اقدامات خشونت آمیز به شدت قابل ملاحظه ای پایین می آید.

در طول تاریخ کشورهای گوناگون برای مقابله با خشم راهکارهای متفاوتی را پیش گرفته اند.به عنوان نمونه کشورهای کمونیستی با توزیع عادلانه فقر باعث شده اند که مردمان ساکن این کشورها با ملاحظه نداری دیگران و فکر کردن به اینکه  "هیچکس ندارد" راحت تر با نداری خود کنار آمده و بروز خشم خویش را تا آنجا که می توانند به تاخیر بیندازند.

در این باره سرزمین هایی که به شیوه سرمایه داری اداره می شوند عملکرد درست تری داشته اند زیرا ضمن تامین حداقل امکانات رفاهی برای همه مردم , برای کسانی که "بیشتر می خواهند" فرصت این را که با کسب دانش و تجربه بیشتر و دارا شدن قابلیت ها و توانایی هایی ویژه که دیگران از آن ها بی بهره اند , زندگی متفاوتی را برای خود رقم بزنند فراهم ساخته اند.

علاوه بر این رسمیت دادن به اعتراضات مدنی موجب شده دولت ها پی به نیازهایی که به چشمشان نمی آید برده و بی آنکه خشم و فریادی در کار باشد , با کسب اطلاع از آنچه نمی دانند , رفع آن ها را در دستور کار خود قرار دهند(بچه که بودیم و برای بدست آوردن چیزی داد و قال راه می انداختیم پدر می گفت که آرامتر حرف بزنید تا دست کم بدانم که چه چیزی را می خواهید)

با همه اینها شاید بهتر باشد به جای سوال در باره مدخل و ورودی خشم و عصبانیت که به هر حال خود را یک جوری و از راه روزن و رخنه یا درب و پنجره ای به ما رسانیده , به خروجی آن فکر کرده و و در باره اینکه در نهایت ما را به کجا خواهد برد, اندیشه نماییم!!!؟

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد