تازه کرج آمده بودیم. چون علاقه فراوان به بازی پینگ پنگ داشتم در به در دنبال توپ پینگ پنگ گشتم و پیدا نکردم.

به دوستی، تازه با او آشنا شده بودم، گفتم که این چه شهری است که شما دارید که در سر تا تهش یک توپ پینگ پنگ هم پیدا نمی شود!

با خنده گفت: از مغازه دارها چه خواستی؟

با تعجب گفتم: سوال دارد؟ معلوم است که توپ پینگ پنگ خواستم؛ می خواستی توپ فوتبال بخواهم؟

جواب داد: اینجا هیچکس توپ پینگ پنگ را به نام توپ پینگ پنگ نمی شناسد! می گفتی "توپ تخم مرغی می خواهم" تا همه مغازه هارهایی که توپ پینگ پنگ ندارند براحتی تقدیمت کنند!

حق با دوست گرامی بود. به مغازه رفتم و براحتی آب خوردن توپ پینگ پنگ، یا توپ تخم مرغی، خریداری کردم.

توی رزومه کاری "کارشناس ماده 23" نوشته بودم.

مدیر عامل شرکت خندید و گفت: "کارشناس ماده 23 داریم؟"

او راست می گفت. "کارشناس ماده 23" وجود خارجی نداشت؛ اما وقتی من خوب می دانستم که رزومه کاری شرکت برای آن به این و آن ارسال می شود تا کارفرماها متوجه شوند که قادر هستیم چه کارهایی را بخوبی انجام دهیم و کارفرمایی هم که اصلا نمی داند آنالیز مالی و اقتصادی مطالعات طرح های عمرانی به چه معناست، ماده 23 را خوب می شناسد و از فرم ها و تکمیل فرم های ماده 23 آگاه است چرا باید برای گذاشتن کلاس، چیزی در رزومه کاری می گذاشتم که سوال "این که گفته یعنی چه؟" را در ذهن کارفرما ایجاد کند و چیزی را نگذارم که ممکن است کلی کار روانه شرکت نماید!؟