رایگان به چه می گویند!؟
حتما شما هم می دانید که این روزها بسیاری از مردم، به ویژه علاقمندان محیط زیست، از گرفتن کیسه های پلاستیکی سر باز زده و در صورت امکان خریدهای خود را با کیسه پارچه ای انجام می دهند.
در این باره کامنتی در یک پست گذاشته و اشاره کردم که چون مغازه دار کیسه را رایگان می دهد مردم آن را تحویل می گیرند.
دوستی در جواب کامنت من، کامنت "وقتی خرید می کنید نمی توانید بگویید که کیسه را رایگان گرفته اید" را گذاشت و اتفاقا پر "با راه" گفت!
مطلب دوست نادیده و ناآشنا مرا یاد یک لطیفه انداخت:
مرد وارد هتل شده و از متصدی قیمت اتاق ها را می پرسد.
متصدی می گوید که هم اتاق ۱۵۰۰ دلاری دارند و هم اتاق های ۱۶۰۰ دلاری!
مرد تفاوت اتاق ها را می پرسد و متصدی پاسخ می دهد: "فرق ندارند و فقط اتاق های ۱۶۰۰ دلاری دارای تلویزیون رایگان هستند"!
جالب این است که زمانی که در دفتر خدمات سلامت کار می کردم یک واحد صنفی را متوجه کردم که آنچه فکر می کرده رایگان است اصلا هم رایگان نیست!
داستان اینطور بود که او با دلخوری گفت که کار شما را بازرس های دولتی هم انجام می دهند و فقط فرقش این است که شما کار را با پول ما انجام می دهید، اما آن ها مفت کار می کنند!
در جواب گفتم که کسی سرویس مفت به دیگری نمی دهد و فقط فرقش این است که ما پول مستقیم می گیریم و ان ها پولشان را غیر مستقیم، از طریق فروش نفت متعلق به همه مردم و مالیات های پرداختی کسبه و کارمندان و ...از او و امثال وی دریافت می دارند!
با مقدمه بالا، می توانیم بهتر متوجه شویم که هزینه کم پرداختی بابت اب و برق و گاز و ... که باعث شده خیلی ها آن ها را مفت بدانند نه تنها قیمت آن ها را رایگان نمی کند، بلکه هزینه های زندگی و امرار معاش را کمر شکن و تحمل ناپذیر نموده است!
در این باره اگر بتوانیم خود را از شر گوشه و کنایه ها و متلک های دولتی ها بابت یارانه هایی که به حامل های انرژی تعلق گرفته است برهانیم متوجه می شویم که اولا مردم تعرفه ها را تعیین نکرده اند که حالا بابت مقدار آن ها نیازمند متلک شنیدن باشند و ثانیا این قیمت های مفت باعث شده آب و برق و گاز بیش از مقدار لازم مصرف شوند، اما بهره مندی از خدمات آموزشی خوب و بهداشت و درمان مناسب کاملا ناکافی باشد؛ طوری که اگر، دور از جان، کسی مبتلا به بیماری سرطان شد مجبور است دور دوا و درمان را کلا خط بکشید و با جستجوهای اینترنتی و بهره گیری از هوش مصنوعی، تا می تواند دست به خود درمانی و خودزنی بزند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.