کاش به همه خوش بگذرد!
برای یکی از همکاران، به فاصله ۱۰ روز و شاید هم بیشتر، جشن تولد گرفته و چای و کیک مهیا کرده بودیم.
در میانه جشن؛ سر درد دل یکی از همکاران باز شد و "کسی تا به حال در محل کار برایم تولد نگرفته است" را آورد!
با شنیدن این جمله یاد جشن تولد خودم در یکی از جاهایی که کار می کردم افتادم و اینکه چطور با عصبانیت، بر سر همکاران فریاد "چرا برایم تولد گرفته اید؟" را آوار کرده و لذت شادمانی و سرور و شور و شعف را زهر مار ایشان کردم!
درست است که با گذر سال ها هم، از آنچه گفته و کرده ام خجالت می کشم؛ اما کارم دلیلی داشت که هر چند برای همکاران آشکار نشد برای شما خواننده عزیز فاش می کنم.
همکاران برای کسی که تولدش بود جشن می گرفتند و قبل از جشن پول جمع می کردند تا برای او کادو بخرند.
نمی دانم آن ها مرا مستمند، خسیس، دارای عدم تمایل به مشارکت در کارهای گروهی می دیدند یا به احترام سن و سال مرا در جریان قرار نداده و از خرید کادو معاف می کردند!
اینکه هزینه مراسم بر عهده من، به عنوان یکی از میزبانان، نبود مرا بسیار دلخور و رنجیده خاطر می کرد و روی همین اصل بود که مصمم شدم، در موقع مناسب، تلنگر کوچکی، که متاسفانه تبدیل به مشت و پتک بزرگی شد، به همکاران بزنم!
روی این حساب بود که روز قبل از تولد "لطفا برای من تولد نگیرید" گفتم.
همکاران که از دلیل این امر خبر نداشتند، یا آن را مهم نمی دیدند، گوش به حرف من نداده و شاید با خود "تعارف می کند" گفتند و شد آنچه نباید می شد!
قطعا موضوع بالا فقط برای من اتفاق نیفتاده و هستند افرادی که مثلا ۲۰ نفر را برای تولد خود دعوت می کنند و در این میان تنها به یکی دو نفر "تولدم است" نمی گویند!
شرم حضور این یکی دو نفر، که بر خلاف دیگران بی کادو عازم میهمانی شده اند، به ویژه در هنگام مراسم اهدای هدیه دیدن دارد!؟ و شرایط جوری می شود که آن ها دوست دارند از خجالت آب شده و از سوراخ سنبه های زمین برای خود مفری پیدا کنند!
دیروز توی جشن یکی از همکاران می گفت که خوب است موقع خاموش کردن شمع خوشحالی نکنیم و موقع روشن کردن آن، این مهم را صورت دهیم تا انشاالله سال آتی برای آقا یا خانم متولد شده پر از نور و روشنایی باشد.
شاید این ایده، فکر بدی نباشد اما از نظر من مهم این است که در جشن های تولد خوشحالی کسی که روز تولدش است را به بهای ناراحت کردن یک یا تعدادی از مهیمانان به جان نخریم و کاری کنیم که به همه، و در صورت امکان به یک اندازه، خوش بگذرد!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.