کلید دار خانه ما!
می گویند در دوران جنگ های صلیبی مردی کمربند عفت به بدن زن خود بسته و عازم جنگ می شود.
قبل از اعزام؛ او کلید کمر بند را به دوست صمیمی خود داده و به وی سفارش می کند که اگر او در جنگ کشته شد و بر نگشت کمر بند را باز کند تا زن به هر که خواست شوهر کند.
هنوز دقایقی از اعزام مرد نگذشته بود که غبار فراوانی از راه دور به چشم او می رسد.
پس از مدتی کوتاه غبار خود را به مرد می رساند.
با فرو نشستن غبار، مرد در کمال تعجب دوست صمیمی خود را می بیند.
دوست، هن هن کنان و با کلمات بریده برید می گوید که مرد کلید را اشتباهی داده است!؟
سالهاست که مردم ایران کلیدهای خانه های خود را، جهت حفظ و حراست اموال داخل آن ها، به مسئولین و دولتمردان سپرده اند و آن ها، بی سر و صدا، به غارت و چپاول دارایی ها و متعلقات داخل خانه مشغولند!
با این حال؛ گاهی هم پیش می آید که مسئولی که از همان مختصر بهره هوشی هم بی بهره است و یا با خوردن حیا، آبرو را هم قورت داده است بر سر مردم فریاد "کلید را عوضی داده اید؟" بلند می کند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.