توی صندلی عقب تاکسی سه نفر نشسته بودند: یک خانم و آقا، که گوشه نشین ماشین بودند و یک آقا که در وسط قرار گرفته بود.

آقای وسطی مرتبا چرت می زد و در حین چرت زدن سر را روی شانه خانم گوشه ای می گذاشت!

بالاخره طاقت خانم طاق شد و به آقای وسطی "چه کار می کنی؟" گفت.

آقای وسطی گفت که دست خودش نیست و مانند هر آدم خوابی نمی داند که سر را کجا می گذارد!

خانم گوشه ای با عصبانیت گفت که اگر واقعا دست خود اقا نیست چطور هر بار اینطرفی کج می شود و حتی یکبار هم آنطرفی کج نشده است!

حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست که همیشه به آن طرفی که به صرفه و صلاحمان است غش می کنیم.

مثلا امروز که ۴ نفری سوار اسنپ شدیم راننده گفت که سوار شدن ۴ نفر در ماشین بر خلاف قوانین اسنپ است.

با خنده گفتم که حالا که کار غیر قانونی کرده ایم چه کنیم: پیاده شویم یا هزینه یک نفر اضافه را هم بدهیم.

دومی را اختیار کرد و راه افتادیم.

در بین راه ازمان خواست که به مناسبت اینکه اسنپ کارت او را مسدود کرده و به وی اجازه برداشت نمی دهد!؟، واریز را از طریق کارت به کارت انجام داده و برای انجام عملیات پرداخت از اپ اسنپ استفاده نکنیم!

بی اختیار یاد قوانین اسنپ افتادم و یک راننده که یکبار منباب مواخذه به من گفت که اصلا مسافر حق ندارد واریز را کارت به کارت انجام دهد و از اپ اسنپ استفاده نکند!