لابد شما هم می دانید که وقتی در یکی از کشورهای غربی آقایی می خواهد از خانمی خواستگاری کند در برابر او زانو زده و به وی درخواست ازدواج می دهد.

این رسم در ایران هم تا حدودی جا افتاده و بسیاری از افراد ذکور جامعه با توسل به این روش از جنس مخالف می خواهند که پذیرای همسری با آن ها شود.

راستش را بخواهید همیشه فکر می کردم که چیز غلطی در این شیوه خواستگاری وجود دارد.

با این حال اینکه "چه چیز غلط است" را خوب متوجه نمی شدم تا اینکه بالاخره چشمم به جمال یک سریال ترکی باز شد که در آن دختری که به این شیوه مورد خواستگاری قرار گرفته بود به شیوه ای کاملا متفاوت پاسخ خواستگار را داد!

او، بر خلاف انتظار، بالا و پایین نپرید و مرتبا "بله! بله!" نگفت و در عوض ابتدا روی دو زانو نشست و به خواستگار نشان داد که خود را برتر و سرتر و بالاتر از او نمی بیند و بعد "بله" را گفت.

زانو زدن و خواستگاری کردن غربی ها، یک جورهایی، شبیه "بنده زاده را به غلامی قبول کنید" و "غلام شماست" است که زمانی باب دهان خانواده پسر و باب میل خانواده دختر بود و این سوء تفاهم را ایجاد می کرد که انگار خانواده دختر در حال بازدید از مغازه "برده فروشی" و "انتخاب کالا از آن" هستند!

کوچک شدن پسر در برابر دختر، از همان آغاز، اصلا چیز خوبی نیست و نتیجه حاصل از آن شاید چندان بهتر از گربه را دم حجله کشتن نباشد!

پسری که در مراسم خواستگاری "کوچک شماییم" را فریاد می زند مجبور می شود، بزودی، فیلمی را تماشا کند که باب میل دختر است و غذایی را نوش جان!؟ نماید که دختر دوست دارد!

این رویه بتدریج باعث می شود که آقای داماد چیزهایی که دوست دارد را به خاطر کسی که دوست دارد از دست بدهد و دارای شخصیتی شود که خودش هم چندان او را نمی شناسد!

تغییر شخصیت از داماد یک فرد دیگر می سازد و این فرد آنی نیست که عروس خانم در روز اول دیده و پسندیده بود!

"همسری" و "همدلی" قطعا چیزی فراتر از زندگی ارباب و رعیتی است که با یک زانو زدن ساده آغاز می شود و با یک مهر ساده به پایان می رسد!

منتشر شده در روزنامه اطلاعات