الاعمال بالنیات
انطور که شنیده ام در جهان آخرت افراد را بر اساس نیات آن ها محاکمه کرده و به سزای اعمال نیک و بد می رسانند.
اگر این گفته راست باشد کسی که جهت پولشویی بیمارستان ساخته به سزای پولشویی رسیده و مستمندی که از ته دل و صادقانه دعا کرده تا خدا برایش پولی برساند تا آن را خرج ساخت بیمارستان نماید، پاداش ساخت بیمارستان را خواهد گرفت.
همه می دانیم که در دنیای فانی خبری از این حرف ها نیست و لذا داستان ساختگی زیر می تواند کاملا واقعی باشد:
مرد خود را به کلانتری معرفی نموده و گفت:
ترا خدا مرا بازداشت کنید. وضع مالی من کاملا به هم ریخته و این مرا بسیار عصبی کرده است. کم مانده زن و بچه ام را بکشم و از شر این زندگی راحت کنم!
مامور کلانتری در جواب گفت: "به جرم نکرده که نمیشود کسی را بازداشت کرد. اگر قرار بود بر اساس آنچه در فکر مردم هست آن ها را بازداشت کنیم الان نصف مملکت توی زندان بودند. تو برو و زن و بچه ات را بکش و بیا! انوقت در خدمت هستیم!"
اخر چطور زن و بچه ام را بکشم؟
لازم نیست هر دو را بکشی! یکی هم برای بازداشتت کفایت می کند!
کدام را بکشم؟
از لحاظ اخلاقی بهتر است زنت را بکشی، چون اگر ازدواج نمی کردی و زن نمی گرفتی بچه ای هم در کار نبود که بخواهی او را بکشی! اما از نظر قانونی به صلاحت است بچه را بکشی تا مجازاتت کمتر شود!
چطور دل ادم می اید زن یا بچه اش را بکشد؟
اصلا لازم نیست مانند یک جانی بالفطره با چاقو و قمه به جان عزیزانت بیفتی. می شود با مرگ موش کار را تمام کرد و یا ان ها را با گاز مسموم نمود. اصلا اسم بچه ات چیست؟
شیرین!
به مسمومیت با منوکسید کربن مرگ شیرین می گویند. ظاهرا همان موقع که شناسنامه بچه را می گرفتی پیش خودت فکر کردی که چطور روزی او را به قتل برسانی.
ممنون
یک چیز دیگر هم یادت باشد. تا می توانی از دوست و آشنا پول قرض کن! زندان اصلا جای خوبی برای فقرا نیست! اصلا هم نگران اینکه دوستان و آشنایان بخواهند پولشان را پس بگیرند نباش! آن ها هزار بار شکر می کنند که فقط تیغشان زده ای و با تیغ گردنشان را نزده ای! از بیشرفی که بچه را می کشد هر کار دیگری هم بر می آید!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.