اصلا حوصله حضور بیماران را نداشت.

در فکر این بود که چطور هم شر بیماران را از سر کم کند و هم توسط پزشک مورد مواخذه قرار نگیرد که ایده خوبی ذهنش را نوازش داد.

هر بیماری که وارد مطب شده و "دکتر امده؟" را، به سبک و سیاق معمول، می پرسید مسئول پذرش "دکتر نداریم، اما انترن داریم" می گفت.

( واقعه در یکی از روستاهایی که در آن طرح نیروی انسانی خود را انجام می دادم اتفاق افتاده است)

اغلب قریب به اتفاق بیماران با شنیدن این عبارت مغموم و ناراحت شده و مطب را ترک می کردند.

چند باری که این اتفاق افتاد ناراحت شده و به دارنده فکر بکر گفتم: "چرا مردم را اذیت می کنی؟"

جواب داد: "چه اذیتی؟ راستش را می گویم!"

گفتم: "تو که می دانی این ها تفاوت انترن و پزشک را نمی دانند و اگر بدانند منتظر انترن می مانند!"

گفت:" کسی که معنی چیزی را نمی داند باید سوال کند، نه اینکه راهش را بکشد و برود"

این روزها، بر اساس عادت به نپرسیدن، بسیاری از واژه ها و عبارات تغییر کرده اند تا مردم با مشکلات خو بگیرند و یا اصلا ندانند که مشکلی وجود دارد. در این حالت، بعید است کسی دنبال راه حل برای مشکلی که نیست بگردد!

مثلا زمانی که مدیران برای اخراج بی رویه کارکنان به شدت زیر سوال قرار گرفتند تعدیل جای اخراج را گرفت تا معلوم شود کارکنان بی خود نگران بوده اند و مدیران بر آن شده اند با مانده ها و رفته ها به عدالت رفتار کنند.

بعدها در عوض هزار میلیارد تومان از همت استفاده کردیم تا کمتر کسی متوجه شود که ارزش پول ملی ما چقدر کم شده است.
در حال حاضر هم ترجیح می دهیم در عوض کمبود از ناترازی استفاده کنیم.

قطعا مبارزه با کمبود راحت نیست؛ در حالی که برای رفع ناترازی به سادگی می توان چند وزنه یا سنگ محک را از این کفه ترازو برداشت و در کفه دیگر قرار داد!

اینکه در آینده غایب کدام واژه ها جای کدام کلمات را بگیرند بر نگارنده هویدا نیست. شما نظری دارید؟

منتشر شده در روزنامه اطلاعات(2)