ایده آل گرا نباشید
متاسفانه ایده آل گرایی در خون خانواده مادری من وجود دارد و برای همین از شنیدن "تا به حال در عمرم از کسی معذرت خواهی نکرده ام"، به معنی اینکه هیچوقت اشتباهی از من سر نزده است، که یکبار از دهان مبارک مادر خارج شد، متعجب نشدم.
در مراسم خواستگاری من، دایی جان، شادروان، مرا به عنوان داماد ایده آلی که بهتر از آن یافت نمی شود معرفی کرد!( بگذریم از اینکه عروس خانم آینده و همسر فعلی من با ادای "ایده آل وجود ندارد" از خجالت همه ما در آمد و فوری فوتی گربه را دم حجله کشت)
در دوران مجردی، ایده آل گرایی مادر باعث می شد برای ما فرزندان هم مزاحمت های مختصری ایجاد شود؛ زیرا ایده آل گراها گمان دارند بچه ها را هم باید ایده آل بار آورده و مانع این شوند که کار اشتباهی از آن ها سر بزند.
در این باره خوب به خاطر دارم که در تمام میهمانی ها چشم مادر متوجه دست و دهان من بود و نگران اینکه یا دانه برنجی از کفگیر در دست من رها شده و موقع کشیدن غذا بر قالی میزبان بریزد و یا کلام نسنجیده ای از دهان من خارج شود!
از شما چه پنهان! با همه این ها تا حدودی کنار آمده بودم تا اینکه به یکباره متوجه شدم ایده آل گرایی مادر سلامت ایشان را به شدت تهدید می کند.
بار اولی که متوجه موضوع شدم به زمانی بر می گردد که مادر بار سنگین بلند کرده بود، اما وقتی متوجه شده بود که بار در حال وارد کردن فشار غیر متعارف به کمرش است در عوض اینکه بار را رها کرده و قدای سلامت کمر نماید کار را تا آخر پیش برده بود تا کاری را در تمام عمر نیمه تمام رها نکرده باشد!
دفعه دوم هم به همین چند روز پیش بر می گردد که مادر را با سر و صورت خونین دیدم و حسابی دلم شکست.
وقتی از زخمی نبودن دست ها تعجب کرده و گفتم که معمولا موقع زمین خوردن، آدم ناخودآگاه از دست کمک می گیرد تا از سر و صورت محافظت کرده باشد جواب غیر قانع کننده "چیزی دستم بود و نمی خواستم رهایش کنم" را گرفتم.
خلاصه اینکه اگر جدا به سلامت جسمی خود اهمیت می دهید لطفا ایده آل گرا نباشید!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.