دم عید است و هنوز حقوق ها واریز نشده است! یکی از همکاران، طبیعتا در غیاب مدیر عامل، گفت که نمی گویند عیالوارها چه باید بکنند.

مدیر امور مالی گفت: من از همه نیازمندترم و برای خودم هم شده سعی می کنم کاری کنم که حقوق ها به موقع واریز شود.

متاسفانه باید پذیرفت که سالهاست معنای حقوق، که از حق می آید، دستخوش تغییر و تحول اساسی شده و دستمزد کارگر و کارمند را نباید جز لطفی که برای رفع نیازهای او، اعم از معیشت و مسکن و ایاب و ذهاب، شامل حال وی می گردد دانست!

در این باره خوب یادم هست که زمانی قصد کردم نزد مدیرعامل رفته و از او تقاضای افزایش حقوق نمایم.

وقتی همکار را در جریان مقصد و مقصود قرار دادم سوال "خب! چه می خواهی بگویی؟" را دشت کردم.

گفتم:" خیلی ساده! می گویم با توجه به مدرک و مقطع تحصیلی و تجربه کاری و وظایف محوله و نحوه انجام کارها این حقوق برای من کم است و وفق شایستگی ها استحقاق دریافت حقوق بالاتر را دارم"

با خنده گفت:" اینجور یک ریال هم حقوقت بیشتر نمی شود"

گفتم: "پس چه باید بگویم؟"

گفت:" باید بگویی که شرایط تورمی باعث شده دخل و خرجت نخواند و اگر مدیر عامل لطف کرده و اندکی روی حقوقت بگذارد خیر دنیا و آخرت را نصیب خویش خواهد کرد"

گفتم: "اضافه حقوق می خواهم. گدایی که نمی کنم"

گفت:" همین است که گفتم"

در کمال تاثر باید گفت که حق با آقای همکار است و برای همین است که در عوض اینکه در محیط کارها، کارکنان در پی این باشند که لیاقت و شایستگی خود را به رخ مدیر عامل بکشند مسابقه "کی بد بخت تره؟" در جریان است.
با این حساب است که کسی متعجب این نیست که همه کارکنان یک محل کار می دانند که فلانی همسرش را طلاق داده و ماهی یک سکه یا بچه سکه بابت مهریه می دهد و بهمانی به علت مراقبت از پدر یا مادر سالمند و بیمار خرج اضافه دارد و تازه وارد ۲ سالی است عقد کرده، اما پول کافی برای اینکه خانه پدری را ترک کرده و در منزل مستقل سکونت گزیند ندارد.
شاید همه این ها طبیعی باشد و آنچه غیر طبیعی است این است که با این اوضاع و احوال و این نوع نگاه متعجب هستیم که کارها کیفیت و کمیت مناسب ندارند و ما را باید حالا، حالاها یک کشور "در خواب توسعه" محسوب نمود؟