یک راه عملی اشتغالزایی؟!

ایجاد شغل و سر کار فرستادن افراد مختلف جامعه از فعالیت های مهمی است که می باید در دستور کار دولت اعم از دولتمردان و دولتزنان قرار گیرد.
در اهمیت موضوع همین بس که بیشتر نامزدهای ریاست جمهوری سال 96 "شغل ایجاد می کنیم" را از برنامه های اصلی خود قلمداد کرده و تنها از چگونگی انجام آن حرفی به میان نیاوردند.
بستن تدریجی درب دانشگاهها و رسانیدن شمار آن ها به مقدار لازم و کاستن هر ساله از تعداد دانشجویان پذیرفته شده از راههای عملی اشتغالزایی است زیرا در کشوری که همه فارغ التحصیل و تحصیلکرده اند کمتر کسی سر از کارهایی که نیاز به تحصیلات عالیه ندارد در می آورد.
کاهش ظرفیت پذیرش دانشجو در عوض انتخاب "معمولی ها" دست به گزینش "بهترین ها" زده و با ایجاد نسبت مناسب دانشجو و استاد و امکانات آموزشی موجب می گردد که فارغ التحصیل , "دانش آموخته" بار بیاید.موردی که صاحبان شرکت ها, کارگاهها, کارخانجات,سازمان ها و ... را متقاعد می سازد که با تجدید نظر در اعتقاد "تحصیلکرده ها کار بلد نیستند" بیش از پیش به استخدام فارغ التحصیلان همت گمارند.
شاید چنین به نظر برسد که اگر اشتغالزایی تا این حد ساده است چطور از تیر رس داوطلبان ریاست جمهوری 1396 دور مانده است.دلیل این امر واضح است.برنامه یاد شده مردم را خوشبخت و نه خوشحال می نماید یعنی با وجودی که موجب می شود مردم به تدریج سر از بازار کار در بیاورند در شرایط فعلی ناراحتشان ساخته و ایشان را به گله و شکایت "نوبت بچه من که شد می خواهند جلو پیشرفتش را بگیرند" می کشاند.
مسلم است که بیشتر مردم ناراحت آرای خود را به نفع رقبا به صندوق ها خواهند انداخت ولو اینکه در چهار سال آتی و با مشاهده فرزندانی که از میان مدرک و محل درآمد فقط اولی را دارند ناگزیر از بیان "عجب اشتباهی کردم؟!" گردند!!!؟
منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.