لک لک ها و تغییر پایتخت!

![]()
جوجه لک لک ها به لک لک مادر اعتراض کرده و می گفتند که لانه شان بو می دهد!
مادر لک لک پذیرفت که لانه را تغییر دهد.
دوباره همان داستان ایجاد شد و جوجه لک لک ها نسبت به بو دادن لانه تازه موضع منفی اتخاذ کردند.
مادر باز هم نسبت به تغییر لانه همت گماشت.
وقتی داستان برای بار سوم تکرار شد لک لک مادر بر آن شد که واقعیت ماجرا را بر ملا نماید: " مشکل از لانه نیست! ما اگر بخواهیم از شر بوی بد در امان بمانیم باید پشتمان را عوض کنیم!"
چندی است که زمزمه های انتقال پایتخت از گوشه و کنار شنیده می شود!
این زمزمه ها بر اساس "تهران دیگر جای زندگی نیست" دل آویز گوش های بسیاری از مردم پایتخت نشین شده است!
آن ها که "تهران جای زندگی نیست" می گویند حق دارند: الودگی هوای تهران از حد گذشته است. ترافیک رفت و آمد را بسیار سخت ساخته است. جای پارک پیدا نمی شود. آب کم است و قطعی برق باعث شده زمستان های سردتر و تابستان های گرمتر را تجربه کنیم.
با این حال تغییر پایتخت دردی را دوا نخواهد کرد؛ زیرا قرار نیست ما از اورانوس و مریخ آدم بیاوریم و آن ها را در پایتخت جدید استقرار دهیم.
فرهنگ مردم ساکن در پایتخت جدید همین فرهنگ است و لذا چند صباح دیگر، بگیریم چند سال، معضلات تهران از قبیل وضعیت فاجعه بار دفع زباله، ترافیک وحشتناک، آلودگی هوای آدمکش، بی آبی و بی برقی و ... در سکونتگاه جدید تهران نشینان فعلی و آن هایی که خود را از راههای دور و نزدیک به "شهری که مثل هیچ شهر نیست" می رسانند قد علم خواهند کرد!
لذا؛ برای رفع معضلات تهران دو راهکار بیشتر در دست نیست که باید جداگانه و یا همراه هم مورد توجه قرار گیرند: الف. تغییر فرهنگ. ب. ایجاد شهرهای جدید دارای جاذبه های فراوان برای شهروندان یا تغییر شهرهای موجود به گونه ای که هر کس آرزوی زیستن در آن ها را داشته باشد.
در این صورت خیلی از مانده ها تهران را برای زندگی مناسبتر می کنند و بسیاری از رفته ها پز این را می دهند که با کوچ از پایتخت هم در شهر بهتری ساکن شده اند و هم آب و هوای تهران را بهتر از سابق ساخته اند!
منتشر شده در سایت فرارو و روزنامه اطلاعات
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.