موتور بدترین انتخاب بود!
عده ای با موتور وارد خیابان ها شدند تا مخالفت خود را با حذف فیلترینگ اعلام نمایند!
گروهی به شمار کم آن ها خرده گرفته و گفتند که معلوم است حرف آن ها دیگر برای خودی ها هم خریدار ندارد!
گروهی دیگر چهره و لباس و وسیله و روش کار آن ها را مشابه دهه شصتی ها دانسته و اظهار داشتند که آن ها ساده لوحانه در همان دهه به سر می برند و فکر می کنند با ابراز مخالفت هایی به شیوه ۳۰_۴۰ سال پیش می توانند مردم این دوره و زمانه را تحت تاثیر قرار دهند.
درست است که همه این ها تا حدی درست است، اما فکر می کنم که بزرگترین اشتباه مخالفین به وسیله ای بر می گردد که آن ها سوارش شده بودند!
از میان وسایل نقلیه موتوری و غیر موتوری خود موتور سیکلت کمترین محبوبیت را بین مردم معمولی دارد.
برای همین است که وقتی شما سوار تاکسی می شوید فریاد و فغان "امان از موتوری ها" را بلند شده از سوی او می شنوید!
او کاملا حق دارد، زیرا شما هم می دانید اگر راننده تاکسی با خیال آسوده و خاطر جمع در مسیر یکطرفه براند هر آن ممکن است با یک موتوری مواجه شده و کار دست خودش بدهد!
با این حساب؛ یک موتوری، با صرف نظر از موارد استثنایی، آخرین کسی است که می تواند در باره مراعات قانون حرف بزند و خواستار قانونمند شدن فضای مجازی گردد!
بیشتر موتوری ها کلاه ایمنی ندارند و به همین خاطر در تصادفی که می توانست منجر به جرح شود فوت می کنند و از ضارب، قاتل می سازند!
به همین دلیل است که یک موتوری، که ایمنی خود و خانواده محترم را جدی نمی گیرد( بعضی از موتوری ها کل اهل و عیال را هم ترک موتور می نشانند) نمی تواند نگران امنیت فضای مجازی باشد و در باره آن داد سخن بدهد!
موتور وسیله آلاینده هوا است و در بسیاری کشورهای دنیا تلاش و کوشش جدی صورت گرفته تا مردم در عوض موتور از دوچرخه استفاده کرده و یا با پای پیاده عازم مقصد شوند.
لذا؛ اینکه فردی موتور سوار شود و نگران آلودگی فضای مجازی باشد هم از آن حرف هاست. شما نظر دیگری دارید!؟
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.