مشغول ورق زدن روزنامه اطلاعات در داخل تاکسی بودم که راننده تاکسی گفت: "مگه کسی هم هنوز روزنامه می خونه؟"

جواب دادم: "امثال من می خوانند!"

گفت: "آخه کیهان و اطلاعات مگه خوندن دارند؟"

گفتم: "روزنامه نخوان ها فکر می کنند کیهان و اطلاعات یکی هستند، اما روزنامه خوان ها می دانند که این دو روزنامه زمین تا آسمان با هم فرق می کنند"

گفت: "الان که همه چی توی اینترنت هست"

قبل از آنکه این بار هم فرصت پاسخگویی را به دست آورم مسافر عقبی رشته کلام ما را قطع کرده و از راننده تاکسی خواست تا کارت بانکی خود را به او بدهد.

راننده با دلخوری این کار را کرد.

بعد از دقایقی، مسافر عقبی کارت را به راننده بر گردانده و گفت: "واریز کردم"

راننده تاکسی گفت: "این بار آخر است که کارتم را بهت می دهم"

مسافر با تعجب گفت: "چرا؟"

راننده گفت: "اگر نگاه کنی می بینی که علاوه بر پول من، یک پول اضافه هم از حسابت کسر شده است"

او اضافه کرد: "اگر مثل این آقا( اشاره به من) نقدی حساب می کردی برایت بهتر بود"

این بار من فرصت جابگویی را از مسافر عقبی ربوده و به راننده گفتم: "حالا دیدی که بعضی چیزهای کاغذی از بعضی چیزهای اینترنتی بهترند!"

راننده حرفی برای گفتن نداشت و تا مدتی سکوت محض بر تاکسی حاکم شد!

منتشر شده در روزنامه اطلاعات