چرا کیفیت "کارهای عمرانی" پایین آمده است!؟
خدا شادروان مهندس حسینیان را قرین رحمت نماید. ایشان( که از نخستین کسانی بودند که دست به تالیف و گرد آوری متون مرتبط با "آب" و "فاضلاب" زدند) عادت داشتند که از مثلث کارفرما، مشاور و پیمانکار تحت عنوان "مثلث شوم" یاد نمایند.
عادت دیگر نامبرده این بود که از سازمان برنامه و بودجه تحت عنوان سازمان "واو" یاد می کردند و در توضیح این عنوان می گفتند که سازمانی که نه برنامه و نه بودجه دارد همان بهتر که سازمان "واو" نامیده شود!
در باره نقطه نظرات مهندس حسینیان در ارتباط با پیمانکاران و کارفرماها نظری ندارم زیرا هرگز افتخار!؟ همکاری مستقیم و تنگاتنگ با آن ها را نداشته ام. لذا، در این مختصر، ترجیح می دهم تمرکز خود را در جهت پاسخ دادن به سوال "چطور کارهای مهندسین مشاور کیفیت خود را، در طول زمان، از دست دادند؟" معطوف نمایم.
یادش به خیر! تقریبا جوان بودم که سر از شرکت مهندسین مشاور... در آورده و با مهندس حسینیان همکار شدم. آن موقع ها جویای نام بودم و چون می خواستم کارهای انجام شده را به نحو احسن صورت دهم از ایشان خواهش می کردم نگاهی به طرح ها انداخته و ایرادات را، قبل از ارسال به کارفرما، گوشزد نمایند.
مهندس معمولا نیم نگاهی به کار صورت گرفته می انداخت و با ادای "اجرا نمی شود" شانه از زیر بار مسئولیت محوله خالی می کرد. اوایل بسیار دلخور شده و فکر می کردم او از آن آدم های خود خواه استخوان خرد کرده است که هراس این را دارد که دانش افزایی جوانان جای را برای آن ها تنگ نماید! به این ترتیب و با فکر کردن به " من که نمی خواهم رقیبش شوم!" جواب ایشان را به صورت "یعنی چه اجرا نمی شود!؟" داده و پی کار خود می رفتم.
بعدها دانستم که به شدت حق با مهندس حسینیان بود و اغلب طرح های ارسالی به کارفرما، در اکثر مواقع به علت کم بود بودجه، عملیاتی نشده و در گوشه کتابخانه، یا جای دیگر، خاک می خوردند!
درک این مطلب از کیفیت کار ما می کاست زیرا مگر فرقی می کرد که یک طرح غیر اجرایی، که قرار بود برای سال ها بلااستفاده رها شود، خوب یا بد باشد!؟ این امر به شدت انگیزه ما را در ارائه کار خوب کم کرد و از ما در عوض طراح، کسانی که خوب نقاشی می کردند درست کرد!
ورود نرم افزار به بازار کار مهندسین مشاور عامل دیگری بود که باعث شد کیفیت کارها پایین بیاید!
جدا از اینکه نرم افزارهای قفل شکسته ایرادات فراوان داشتند و به دلیل سرقتی بودن کسی نمی توانست سوالات مرتبط با آن ها را با تولید کننده مطرح نماید، آن هایی که سال ها تجربه کار آبی و فاضلابی داشتند از عهده کار با نرم افزارها بر نمی آمدند و فارغ التحصیلانی که توان کار با نرم افزارها را داشتند، به دلیل اینکه در دانشگاه علم چندانی نیاموخته بودند، فقط بلد بودند با دادن دیتاها و اطلاعات غلط جز جواب نادرست از نرم افزار دشت نکنند!
اینطور شد که در بسیاری جلسات کارفرمایی، پاسخ ایرادات طرح، مطروحه توسط کارفرما، بصورت " به ما ربط ندارد و نرم افزار کار طراحی را انجام داده است!" داده می شد و عجیب اینکه این جواب غیر منطقی کاملا منطقی و درست تشخیص داده می شد!
ورود نرم افزار زمان انجام کارها را به شدت پایین آورد و کارفرماهایی که برای کار مشاور زمان تعیین می کردند پاک از یاد بردند که زمان طراحی فقط بخشی از کل زمان مورد نیاز پروژه را تشکیل می دهد و به صرف ورود نرم افزار نمی توان از زمان های لازم برای جمع آوری اطلاعات و پیمایش های محلی و ... هم کاست!
ایراد گیری های مکرر کارفرما برای اینکه صدای نداشتن بودجه در نیاید عامل دیگری بود که مشاورانی که کار درست انجام می دادند را مایوس و دلسرد کرد و اینکه آن ها باید دو بار و سه بار و چهار بار و ... بار کار انجام می دادند و فقط یک بار حق الزحمه می گرفتند ایشان را به شدت در فکر "چه کنیم که بصرفد؟" فرو برد!
از آنجا که مهندسین مشاور برای خرید نرم افزار هرینه ای نکرده بودند کارفرماها خودشان را جای مشاور گذاشته و فکر کردند که مشاورینی که هزینه های پرسنلی خود را با استفاده از نرم افزارهای رایگان کاهش داده و قادر شده اند با تعداد پرسنل کمتر و در زمان کوتاهتر همان کار قبلی را انجام دهند حق ندارند عایدی قبلی را دشت کنند! این بود که حق الزحمه کارهای نفر- ساعتی به شدت پایین آمد!
از سوی دیگر در حالی که یکی از وظایف مهندسین مشاور این بود که هزینه اضافی برای کارفرما نتراشند، قراردادهایی که حق الزحمه مشاور را بر اساس درصدی از هزینه های اجرای طرح قابل پرداخت می دانستند مشاورین محترم را آگاه این کرد که هر چقدر هزینه های کارفرما و اجرای طرح را بالا ببرند سود بیشتری از این داستان خواهند برد! روی این حساب، همان اتفاقی که در معاملات مسکن افتاده و قیمت سکونتگاه ها را بالا و بالا و بالاتر برده است برای مهندسین مشاور هم روی داد و باعث شد کمیت فعالیت های اجرایی تا حد امکان ازدیاد یابد!
جالب است که همه این ها در حالی روی داده که علی القاعده مشاور باید چشم و چراغ کارفرما باشد و به او کمک کند ضمن پایین آوردن هزینه کارها، که خیلی از آن ها نیاز به انجام شدن ندارند، کیفیت فعالیت ها را ارتقا دهد!
این اتفاق در ایران روی نداده و کارفرما و مشاور یکدیگر را طوری نگاه کرده و از کارهای هم مراقبت به عمل می آورند که گویی دو طرف در یک دوئل شرکت کرده اند و هر که به طرف دوم، اول، شلیک کرده آن دیگری را ناکار کند برنده مسابقه است و می تواند با لبخند ملیح عرصه رقابت را ترک نماید!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.