حرفه ای گری را یاد بگیریم!
همکاری آن ها در شرکت زبانزد خاص و عام بود و این در حالی بود که همه می دانستند از لحاظ سبک زندگی و اعتقادات مذهبی، با یکدیگر، زمین تا اسمان، مو می زنند!
از شما چه پنهان! من در خانواده ای بزرگ شده ام که تربیت بر اصل اساسی "همه چیز به همه چیز ربط دارد!" استوار بود!
شاید برای همین بود که وقتی بطور تصادفی با همسر جدا شده یکی از بستگان مواجه شدم، جهت ممانعت از همکلامی با وی، روی از او برگرفته و خود را به ندیدن زدم!
به دنبال این ماجرا لختی اندیشیده و به این نتیجه رسیدم که اگر آب او با نیمه پیدا شده و مجددا گم شده در یک جو نرفته ربطی به من ندارد و هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که مرا مجاب نماید از همکلامی با آشنایی که هرگز گزندی به من نرسانیده است خودداری نمایم.
با این حساب بود که خجلت زده رو به سوی او کرده و سلام دادم.
خیلی گرم پاسخ گفت و از حال "فلانی" پرسید.
چند سالی از این ماجرا گذشته بود که در شرکتی مشغول به کار شدم که در آن یک زوج( زن و شوهر) هم به انجام وظیفه اهتمام می ورزیدند.
برایم جالب بود که وقتی بین یکی از این دو با یکی از همکاران دیگر درگیری لفظی و جر و بحث کلامی پیش می آمد، همسر به دخالت و دفاع از "عزیز دل" بر می خاست و به همه ثابت می کرد که نه در خانه و نه در محل کار او را تنها نمی گذارد!
شاید شما هم شنیده باشید که در رقابت های المپیک پاریس یک زوج جدا شده از هم که در قالب یک تیم( تنیس دوبل مختلط) در مسابقات شرکت کرده بودند موفق شدند طلای بازی ها را از آن خود نمایند.
این امر؛ تعجب بسیاری از جهانیان را برانگیخت و باعث شد آن ها در جواب سوال "چطور چنین چیزی ممکن است؟"، جواب "حرفه ای گری یعنی همین!" را بدهند.
همه ما می دانیم که دکتر پزشکیان اعضای کابینه خود را از میان افرادی با اعتقادات و سبک زندگی متفاوت برگزیده و این موضوع انتقادات زیادی را در جامعه بر انگیخته است.
در این باره باید بگویم که از میزان صلاحیت وزرای پیشنهادی اطلاع ندارم. با این حال خوب می دانم که اگر آن ها واقعا کار بلد باشند می توانند با وجود تمام تفاوت ها و اختلافات، با یکدیگر کنار آمده و کار مردم را، بهتر از سابق، راه بیندازند؛ به شرطی که "اصول حرفه ای گری" را، در جایی، آموخته باشند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.