کندی در یکی از سخنرانی های آتشین و پرشور خود خطاب به مردم امریکا چنین می گوید:"اینقدر نگویید امریکا برای شما چه کرده است؟بگویید شما برای امریکا چه کرده اید؟!"

سخن کندی حرف درستی است زیرا آقای رییس جمهور خوب می داند که یک جامعه فعال و پویا برای محصولات , ارزش افزوده بیشتر و برای امریکا رشد اقتصادی فزونتر به ارمغان آورده و دست دولت را برای سامان دهی به اوضاع و احوال اقتصادی مردم باز می گذارد.

قطعا امریکا تنها کشوری نیست که ارزش منابع انسانی را خوب می داند.در طول سال های گذشته روسیه نیز با حفاظت از منابع طبیعی خویش برای رشد اقتصادی بیشتر بیش از هر چیز از منابع انسانی خود مایه گذاشته است.

اگر دو غول بزرگ اقتصادی دنیا دست نیاز دراز کردن به سوی منابع انسانی را به جهت نگهداری و حفاظت از منابع طبیعی دنبال کرده اند ژآپن تقریبا تهی از منابع طبیعی چاره ای جز بهره گیری درست از منابع انسانی نداشته است.

بیشتری ها می دانند که ژاپن یکی از غول های اقتصادی دنیای امروز است.با این حال کمتری ها به این نکته می اندیشند که آنچه ژاپن را ژاپن کرده وارد کردن منابع طبیعی کشورهای دیگر و کاری که توسط منابع انسانی بر روی آن ها انجام گرفته و به این مناسبت آن ها را دارای ارزش افزوده می کند است.

اگر شما با یک خارج نشین نشست و برخاست داشته باشید خوب می دانید که در هنگام سخن گویی و گله کردن از اوضاع و احوال بد اقتصادی پاسخ "کار نمی کنید که!" و "برو ببین خارجی ها چطور از مردمشان کار می کشند؟!" است.

با این حال واقعا جای تاسف است که در برنامه های هیچیک از داوطلبان "کار بیشتر" مردم جایی ندارد و در عوض ایشان قصد دارند که با دادن یارانه بیشتر,ایجاد شغل و دیگر چیزهایی که مردم را خوشحال(در عدم استفاده از کلمه خوشبخت تاکید دارم!) می کند پیام "شما کاری به هیچ کاری نداشته باشید" و "ما نمی گذاریم آب توی دلتان تکان بخورد!" بدهند.

جالب است که در حالی که خیلی از داوطلبان ریاست جمهوری مبارزه با بیکاری آشکار را سرلوحه برنامه های خود قرار داده اند تقریبا هیچیک از آنها از بیان مواجهه با بیکاری پنهانی که باعث شده بیش از 80 درصد ساعات کاری تلف شود سخنی به میان نیاورده اند تا مبادا گروه پر شماری از مردم با فکر کردن به "یعنی از این هم بیشتر کار کنم!؟" به آنی که بیش از ایشان هوایشان را دارد متمایل شوند.

شک نیست که بیکاری معضل مهم جامعه امروز است اما این موضوع بیش از آنکه خواستگاهی اقتصادی داشته باشد از رفتاری اجتماعی که زیبنده جامعه ما نیست نشات می گیرد.

نگاهی به جامعه امروزی ما می رساند که بیشتر افرادی که کار خاصی برای انجام دادن ندارند و فقط به صرف اینکه کارتشان را می زنند حقوق می گیرند با پیدا کردن کاری که دستمزد کمتر و کار بیشتر از ویژگی های مهم آن است تغییر شغل نداده و ترجیح می دهند به روزمرگی و زندگی دور همی در محل کار ادامه دهند.

شما را نمی دانم اما نگارنده به شدت در جستجوی رییس جمهوری است که اخلاق و رفتار مردم را آنچنان دگر گون سازد که در انتهای دوره ریاست جمهوری بیشتری ها بیش از آنکه به دلیل "حقوقش خوب نبود" بخواهند جای خود را به دیگری بدهند "از نگاه کردن به در و دیوار خسته شده بودم" را دلیلی موجه برای انتخاب یک کار دیگر بگیرند!؟

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد