خانم رییس به شدت از دست آقای سرایدار شاکی بود و در غیاب وی هر آنچه از دهانش در می آمد را نثار او می کرد!

وقتی داستان را پرسیدم جواب داد که وقتی در سرویس بهداشتی بوده سرایدار در را باز کرده و او را دید زده است.

برای آرام کردن او گفتم که مقصر شما هستید که وقتی وارد سرویس شده اید فراموش کرده اید در را از داخل قفل نمایید.

اعتنایی به حرف من نکرد و تا مدت های مدید به بد و بیراه گویی خویش ادامه داد.

سرایدار را که دیدم ماجرا را گفتم و تاکید کردم که مقصر اصلی خانم رییس بوده که در دستشویی را باز گذاشته است!

سرایدار صادقانه اعتراف کرد که خودش هم در این میان چندان بی تقصیر نبوده و درست است که در سرویس بهداشتی را ناغافل باز کرده، اما در عوض عذرخواهی و بستن سریع در تا مدت ها به نظر بازی خود ادامه داده است!( حالا هم نمی دانم وقتی چیزی دیده نمی شد چه چیز را تا مدت ها دید زده است!)

سال ها از این ماجرا گذشت و من با دوستی همکار شدم که اصلا به نامحرم نگاه نمی کرد.

بارها و بارها او را دیده بودم که وقتی نگاهش بطور ناغافل با خوبرویی برخورد می کرد چشم از او بر می گرفت و با در و دیوار و زمین و هوا مشغول نظر بازی می شد.

این را هم مشاهده کرده بودم که وقتی خانم های همکار از او سوال علمی می پرسیدند سر به زیر انداخته و با ایشان جز ارتباط کلامی برقرار نمی نمود.( انصافا از با سوادترین آدم هایی بود که در عمرم دیده بودم و شنیده ها حکایت از آن داشت که علیرغم داشتن سهمیه رزمندگی، عادی و آزاد در آزمون شرکت کرده و پذیرفته شده بود.)

خوب به خاطر دارم که یکبار او را مخاطب قرار داده و گفتم: "خوش به حالت که از تماشای زن و دختر مردم لذت نمی بری!"

دلخور شد و در پاسخ گفت: "من هم آدمم و مثل بقیه از مشاهده مناظر زیبا و دلفریب لذت می برم. فقط من با نفس خود جهاد کرده و چشم از زیبایی های غیر مجاز زندگی بر گرفته ام"

با توجه به موارد مطروحه؛ شما کدام نوع رفتار را می پسندید: رفتار مردی که هیچ فرصتی را برای نظر بازی از دست نمی دهد یا رفتار مردی که تلاش جدی به خرج می دهد تا تا جایی که ممکن است چشم پاک مانده و زندگی خویش را بر اساس "هر آنچه دیده بیند دل کند یاد" استوار سازد؟

حال موردی دیگر را در ذهن مجسم نمایید: راننده تاکسی دختر جوان و محجبه ای را سوار تاکسی می کند. برای او بهتر است که بی خیال مسافر شده و تلاش کند تا به کسی یا چیزی نزند و اگر هم فرصتی در این میان به کف آورد آن را به تفکر در باره مشکلات و معضلات زندگی اختصاص دهد و یا تمام مدت از آینه چشم به مشتری دوخته و در هراس این باشد که مسافر با در آوردن روسری، ولو برای دقایقی، او و اتومبیل درب و داغان را گرفتار مشکلات عدیده و ندیده نسازد؟

با پاسخگویی به پرسش یاد شده این سوال برای اغلب ما پیش می آید که آیا قوانینی که در عوض چشم پاکی، آدمی را نظر باز و چشم چران بار می آورند و باعث می شوند او تمام مدت زن ها و دختران مردم( که نامحرم هستند) را رصد کند می توانند قوانین خوبی بوده و با روح اسلام سازگار باشند؟ من که فکر نمی کنم. شما چطور؟

منتشر شده در روزنامه اطلاعات