ای کاش....!
ای کاش وقتی معلم های قدیم دیر وارد کلاس درس می شدند مجبور می شدند مدت طولانی "یه لنگه پا" بایستند تا ادب شده و منبعد دیر به مدرسه نیایند!
ای کاش وقتی پروازها تاخیر داشتند، هواپیماها همه مسافران خود را "پریده" می دیدند!
ای کاش وقتی دکترها دیر وارد مطب می شدند به هر بیماری که وقتش تلف شده اجازه می دادند به سه مطب دکتر سر زده و بعد از مراجعه از آن ها یکراست وارد مطبشان شود!
ای کاش وقتی اساتید دیر وارد کلاس می شدند کلیه دانشجوها یکصدا فریاد "ببخشید استاد که ما زود آمدیم!" را سر می دادند!
ای کاش وقتی آقای مدیر دیر وارد جلسه می شد همه کارکنان حاضر در جلسه ساعت خود را نگاه کرده و آن را تکان می دادند تا مطمئن شوند درست کار می کند!
ای کاش وقتی حقوق کارکنان با تاخیر پرداخت می شد به آن ها اجازه داده می شد به اندازه مدت زمان تاخیر بیکاری پیشه کرده و در محیط کار دست به سیاه و سفید نزنند!
ای کاش وقتی تحویل ماشین خریداری شده در مدت مقرر انجام نمی شد، در مدت زمان دیر کرد یک اتومبیل صفر زیر پای متقاضی می انداختند تا او آرزو کند اتومبیل ثبت نامی را حالا، حالاها دریافت نکند!
ای کاش وقتی تحویل آپارتمان در مدت مقرر انجام نمی شد در ازای هر ماه "دیرکرد" 10 درصد از قیمت آپارتمان کسر می شد!
ای کاش وقتی آمبولانس و آتش نشانی، به جهت کوتاهی در انجام وظیفه، دیر به محل حادثه می رسیدند پرداخت اضافه هزینه های بیمارستان یا آرامستان، که ربطی به دیر کردن آن ها داشت، دستان مهربان ایشان را می بوسید!
ای کاش وقتی میهمانان شام دیر وارد مجلس یا محفل میهمانی می شدند میزبان خنده ای طبیعی تحویل آن ها داده و صادقانه "دیر کردید! همه غذاها را خوردیم!" را تحویلشان می داد!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.