به سلامتی دیگران!
دختر جوان سیگار می کشید و از این استعمال کلی هم کیف می کرد!
خیلی دوست داشتم نزدیک او شده و با بیاناتی در مایه های "نکش! میمیری!" و "نکش! مریض میشی!" او را از خطرات تندرستی، که دیر یا زود گریبانش را خواهد گرفت، برهانم!
با این حال، هراس از استماع "سرت به کار خودت باشه!"، "فضول رو بردن جهنم!" و "یعنی تو همه کارت درسته!؟" موجب شد سکوت اختیار کرده و سرم به کار خودم باشد!
در مسیر کوه تا خانه مدام به این فکر کردم که واقعا چطور می توانم به او و امثال او کمک نمایم و شر چندانی را هم پذیرا نباشم!
در خانه فکری به ذهنم رسید! اگر در داخل موبایل اصوات خوب مرتبط با محیط زیست و سلامتی و تندرستی داشتم، که پیدا کردن آن ها در اینترنت و شبکه های اجتماعی بسیار راحت است، می توانستم بطور غیر مستقیم و به گونه ای که "دیوار بشنود" دختر جوان را از بلایایی که در آینده او را متاثر و خانواده اش را بی نهایت متاثر می کرد آگاه نمایم!
فکرش را بکنید! دختر جوانی که در نزدیکی شما ایستاده سیگار می کشد! بی آنکه با او کاری داشته باشید صوتی را با صدای بلند می شنوید که در آن مضرات کشیدن سیگار یک به یک بیان شده است!
به همین ترتیب؛ در هنگام قرار گیری در کنار جوانکی که مدام پوست تخمه و پسته هایش را روی صندلی و نیمکت پارک رها می کند با لذت و اشتیاق وافر به صوتی گوش می دهید که در آن، به تمامی، در باره زشتی رها کردن زباله در طبیعت حرف زده می شود!
نکته جالب در اینجور کارها این است که شما دست بالا را دارید و اگر کسی به شما اعتراض کند و "کمش کن!" و "خفه اش کن!" بگوید این شمایید که گوینده را با ادای " تو سرت به کار خودت باشه و من هم از شنیدن این چیزهای خوب لذت می برم" وادار به سکوت و خاموشی خواهید کرد!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.