چه کسانی بهتر است ازدواج کنند!؟
زمانی در صفحه آغازین یک رمان خارجی چنین خواندم:
"عقد ازدواج؟ واقعا در آسمان ها بسته می شود؟ چند درصد ازدواج هایی که صورت می گیرند موفقیت آمیزند؟ مردم صرفا بر اساس اینکه عقد ازدواج در آسمان ها بسته می شود و بدون در نظر گرفتن دیگر مسائل ازدواج می کنند و آنوقت...."
قطعا، نیازی به کمک گیری از مطالب ارزنده یک رمان خارجی نیست. کافی است آمار ازدواج ها و طلاق های ایرانی را جلو چشم بگذارید تا متوجه شوید یک تفکر غلط در مورد ازدواج وجود دارد.
در ایران خیلی ها می گویند که هر مرد و زنی باید ازدواج کرده و تشکیل خانواده دهند و از خود فرزند، عصای دوران پیری، بر جای بگذارند!
آن ها با ادای "پول عزا و عروسی خود به خود جور می شود" و "هر آنکس که دندان دهد نان دهد" مشت محکمی بر آمارهایی می زنند که مهمترین عامل طلاق را "مسائل مالی" عنوان می کنند.
بر اساس ایده همگانی "همه باید ازدواج کنند" است که هم شاهد ازدواج های فرخنده! دزدها و قاتلین و کلاهبرداران هستیم و هم کسانی که در آینده دزد و شارلاتان و قاتل می شوند پای بر عرصه وجود می گذارند( ناگفته پیداست که هیتلر و موسیلینی و استالین فرزند یا پدر کس یا کسانی بوده اند!)
روی این حساب است که اگر واقعا دوستدار این هستیم که دنیا، جای بهتری برای زندگی باشد باید متوجه این نکته شویم که آیا شرایط تشکیل خانواده را داریم یا حالا، حالاها باید مجردی پیشه سازیم!
متاسفانه؛ در فرهنگ ایرانی "زندگی مجردی" و داشتن "خانه مجردی" بسیار بد جا افتاده و لذا آدم های خوب افرادی گرفته می شوند که از خانه پدر و مادر یکراست سر از خانه و زندگی خود در می آورند.
سوال اینجاست که بچه ای که تمام خرجش را پدر و مادر متقبل شده اند و حتی از اینکه "خرج ماهانه یک نفر چقدر است و اگر او کمتر از چقدر درآمد ماهانه داشته باشد در زندگی متاهلی قطعا به مشکل می خورد" اطلاع ندارد، می تواند با توسل به "خدا کریمه!" زندگی مشترک را آغاز کرده و خود یا یک نفر دیگر و یا هر دو را بدبخت نماید؟!
از این بدتر این است که بعضی خانواده ها تاهل را یک اقدام درمانی در نظر می گیرند و وقتی در میان دوست و آشنا به یک دختر یا پسر شر برخورد می کنند، "شوهرش بدهید درست می شود!" و "زن بگیرد سر به راه می شود!" می گویند.
لذا؛ از نظر من اگر در فرهنگ ما جا بیفتد که پسر و دختر در آستانه ازدواج باید مدت زمانی طولانی( البته نه چندان طولانی؛ تا موهایشان به رنگ دندان هایشان در بیاید) بصورت مجردی زندگی کنند و متوجه این شوند که به تنهایی و بدون کمک گرفتن از بابا و مامان و دوست و آشنا و همسایه و فامیل نزدیک و دور می توانند یک زندگی تک نفره را بچرخانند کمک شایانی به وقوع ازدواج هایی که به طلاق منجر نمی شوند خواهد شد.
در این باره می توان دست به تحقیق و بررسی زده و از اطلاعات به دست آمده از زوج هایی که یک طرف یا دو طرفشان "زندگی سربازی" و "حیات خوابگاهی" را تجربه کرده اند و در دوران تجرد، گاهی، زندگی های نیمچه مستقلی داشته اند کمک گرفت و بر اساس "در زندگی مشترک، هزینه ها، وفق قانون ریاضی 1 به علاوه 1 برابر 2 است دخل زن و شوهر را در نیاورده و آن هایی که چند صباحی است با هم زیر یک سقف زندگی می کنند خوب می دانند که در هزینه ها 1 به علاوه 1 خیلی بیشتر از 2 می شود" بر آنچه نگارنده توصیه کرده صحه گذاشت!( و یا بر آن خط بطلان کشید!)
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.