امثال شما را زیاد دیده ام!
شاید حق با راننده اسنپ بود که گفت باید ویلچر داشتن مسافر را به اطلاع او می رساندم تا وی با آگاهی از این موضوع سفر را قبول کند یا نکند!
با این حال، وقتی کارمان بالا گرفت و راننده با بیان "امثال شما را زیاد دیده ام"، به معنی اینکه من می خواستم سوء استفاده کنم و اصلا پای عدم آگاهی از قوانین و مقررات در میان نبوده است" گوشی را قطع کرد!، بیشتر به این نکته پی بردم که ایشان در تمامی حرف هایی که در هنگام مجادله با من زدند محق نبوده اند!
اصولا افرادی که از "امثال شما را زیاد دیده ام" زیاد استفاده می کنند، افرادی هستند که در طی روز و شب با آدم های زیادی جر و بحث و دعوا می کنند و چون واقعا نمی توان همه را بد و در هر کاری مقصر دانست، احتمال زیاد می رود که کسی که آبش با هیچکس توی یک جو نمی رود خودش "مشکل دار" باشد!
نکته ای که در این میان شرایط را بدتر و سخت تر می کند این است که اینجور آدم ها واقعا و از ته دل "من چه مشکلی دارم" می گویند و همانند عکاسی که بدون جلو و عقب رفتن، بیست سی نفر را وارد به تغییر موقعیت می کند تا همگی توی عکس جا شوند انتظار این را دارد که همه عوض شوند تا با معیارهای او کاملا جور در بیایند!
می گویند کسی در هنگام رانندگی در اتوبان تهران کرج از رادیو پیام می شنود که یک نفر در اتوبان در حال رانندگی در خلاف جهت مجاز است و راننده ها باید به هوش باشند تا با او تصادف نکنند!
او با آگاهی از این موضوع به شدت عصبانی شده و زیر لب می گوید: "یکی دو تا نیستند که! همه دارند در اتوبان در خلاف جهت مجاز رانندگی می کنند!"
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.