در زمان مجردی هرگز بد خواب نشده بودم و روی این حساب اصلا نمی توانستم شرایط روحی آن هایی که تا صبح یک دقیقه هم خواب به چشمانشان نمی آید درک کنم.

مشکلات زندگی بعد از ازدواج، متاسفانه، گاهی مرا هم بد خواب کرد و متوجه نمود که خواب خوب چه لذتی دارد!

خواب و بیداری، بر خلاف تصور، به هم ربط دارند و همانطور که صمد در "24 ساعت در خواب و بیداری" به آن اشاره کرده است هم مسائل و مشکلات زندگی بر خوب و بد خوابیدن تاثیر گذار هستند و هم یک خواب خوب می تواند بیداری و ساعات بیداری را متاثر از خود نماید.

مادر بزرگ، شادروان، بچه ها را به زود بیدار شدن و کم خوابیدن عادت داده بود و همیشه می گفت که برای خوابیدن یک سره و طولانی مدت وقت بسیار است!

این فرمایش، از نظر من صحیح نیست و آن هایی که به اندازه کافی نمی خوابند دارای مشکلات روحی و روانی و عصبی می شوند که هم خود را در بیداری نشان می دهند و هم بیش از خود فرد دیگران را مشمول عنایت قرار می دهند!

نکته مهم خواب این است که ما به اندازه ساعات کاری در خواب به سر می بریم( شاید هم بیشتر!) و روی این حساب هر قدر برای کار ارزش قائل هستیم، باید خواب را هم محترم بشماریم!

جالب این است که آدم های کم خواب و بد خواب، گاه، در هنگام مشاهده افراد پایین دست جامعه که روی نیمکت، چرخ دستی، زباله جمع آوری شده و زیر کارتن و گوشه پیاده رو به خواب ناز فرو رفته اند می گویند که حاضر بودند هر چه در زندگی دشت کرده اند بدهند و فقط برای دقایقی در خوابی چنین عمیق و لذت بخش فرو بروند!

جهت اظهار نظر در مورد اینکه افراد اینگونه تا چه حد در بیان خود صادق هستند ابتدا لازم می دانم از فرمایش گهربار کسی که در خانه یکی از بستگان کار می کرد و از میان اقشار مستضعف جامعه بود ذکر خیر کرده و حسابی مایه بگذارم!:

نه از کسی طلب دارم که "چطور بگیرم؟" لذت خواب را از من بگیرد و نه به کسی بدهکارم که "چطور بدهم؟" نگذارد خوب بخوابم. این است که سر که روی بالش می گذارم خواب هفت پادشاه را می بینم و تا صبح بیدار نمی شوم!"

با تاسی به چنین گفته ای بعید می دانم که پولدارهایی که به دلیل مواجهه با مسائل و مشکلات بیشمار در زمره افراد کم خواب و بد خواب در آمده اند حتی حاضر باشند 10 درصد زندگی خود را سبک کنند تا بتوانند در ساعات خواب هم به اندازه ساعات بیداری خوش بگذرانند!