لانه کبوترها را خراب کردم!

از دستم عصبانی نباشید، چون یک جورهایی مجبور بودم! دوست دار حیوانات هم باشید گاهی وقت ها که بین منافع خود و منافع حیوانات زبان بسته، یا زبان باز، تعارض می بینید بهتر می دانید منافع خود را بر منافع حیوان مقدم بشمارید!

با وجود تخریب لانه دقت کردم که توی لانه تخم نباشد تا جدا از "خانه خراب کنی" به صفت "فرزند کشی" هم متصف نگردم!

در هنگام تخریب متوجه شدم که، انصافا، لانه، هم در جای دنجی قرار گرفته و هم فوق العاده مستحکم و خوب و با دوام ساخته شده است!( برای خراب کردن آن کلی به زحمت افتادم)

با این مشاهده به خود گفتم که کاش خانه سازهای ما، اعم از مهندس و معمار و کارگر، کمی از این کبوتر( یا کبوترها) یاد می گرفتند و ساختمان ها را آنقدر پفکی نمی ساختند که ساکنان آن بیش از آنکه نگران زلزله باشند، با وزیدن نسیم ( باد و طوفان که جای خود دارد!) نگاهی به سقف بالای سر خود انداخته و از اینکه آن را هنوز سر جای خود می بینند شکر ایزد منان را بر جای آورند!

وقتی سوال "چرا اینطور است؟" را به دل راه دادم به خاطر آوردم که کبوترها لانه ها را برای خود و بچه ها می سازند و این در حالی است که کمتر خانه سازی است که در یکی از واحدهایی که به دست خود( البته با استفاده از تجهیزات و فناوری های مدرن و پیشرفته) می سازد سکونت گزیند و روی این حساب بیشتر منفردسازها و انبوه سازها تولیدات خود را بیشتر به چشم چاه هایی که اگر برای خریدان آب نداشته باشد برای آن ها نان دارد ملاحظه می نمایند!

با این فکر یاد ضرب المثل از یاد رفته ای افتادم که زمانی در شرکت های مهندسین مشاور زیاد مورد استفاده قرار می گرفت و تقریبا ورد کلام همه شده بود:

"به گرگ گفتند چرا سگ گله هیچوقت به تو نمی رسد. جواب داد چون من به خاطر خودم می دوم و او به خاطر چوپان!"