از "احترام موی سپید" تا "موی سپید احترام"!
دوستی داشتم که موهایش زودتر از موعد سپید گشته بود. داستان زیر را ایشان، در سن تقریبا سی سالگی، برایم تعریف کرده بود:
توی تاکسی نشسته بودم که راننده با سرنشینان عقب شروع به گفت و شنود در باره اوضاع و احوال پیش از پیروزی انقلاب نمود. در حین مکالمه متوجه شدم که سرنشینان عقب 40 الی 50 ساله اند و راننده، شیرین، شصت سال را دارد.
در اواسط صحبت، راننده برای اینکه برای حرف های خود شاهد بیاورد به من اشاره کرده و خطاب به عقبی ها گفت: "البته شما نباید یادتان بیاید، اما آقا دقیقا می داند من چه می گویم"
در این رابطه باید گفت که درست است که موی سپید، گاه، سن آدم ها را بیش از واقعیت می نمایاند، اما دست کم این حسن را دارد که نگاه حسرت به دل خیلی از کسانی که موهای سرشان، کلا یا جزئا، ریخته است را جلب خویش می نماید.
دایی جان، شادروان، می گفتند که با موی سپید می شود یک جورهایی کنار آمد، اما کنار آمدن با مویی که وجود خارجی ندارد واقعا مشکل است.
حرف دایی جان حرف زبان و دل خیلی هاست و به همین دلیل در زمان بچگی های ما بی مویی با دریافت حکم اعدام( یا گیوتین!) یکی دانسته می شد: "کچلان جمع شوید تا برویم پیش خدا یا به ما مو بدهد یا که زند گردن ما!"
خوشبختانه، به مرور زمان از حکم بی مویی و کم مویی کاسته شد و بی موها به دستجات مختلف تقسیم شدند:
آن هایی که خوش تیپ هستند و موهای سرشان از بغل می ریزد
آن هایی که زیاد فکر می کنند و موهای سرشان از فرق می ریزد( با ریختن مو از فقر فرق دارد!)
آن هایی که کلا بی مو هستند( هم موهای سرشان از بغل ریخته و هم از فرق) و فکر می کنند خوش تیپ هستند!
دلایل سپیدی مو هم مختلف است و یکی از علل اساسی که باعث سپیدی مو می شود "استرس" است.
آدم های خود خواه، که البته دستشان به دهانشان می رسد، چندان مشکلی با سپیدی و ریزش مو ندارند؛ زیرا اولی را با استفاده از انواع و اقسام رنگ ها پوشش می دهند و دومی را به برکت "کاشت مو" از خاطر مبارک می برند.
دیگر خواه ها، بر عکس، نه تنها معمولا با سپیدی و ریزش مو کنار می آیند؛ بلکه بیش از هر چیز به خاطر احترام قائل شدن به دیگران و استرس ها و غم و غصه های نشات گرفته از "دیگر خواهی ها" دچار ریزش و سپیدی پیش هنگام موها می گردند! باشد تا فرموده بزرگ سعدی بزرگ را در دیگر زمینه ها هم دارای مصداق کرده باشند: "من از بی نوایی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد"
این روزها، متاسفانه، کمتر کسی احترام موی سپید دیگران را نگه می دارد و بیشتری ها ترجیح می دهند چندان هم خیال خود را ناراحت موهایی که از سر "احترام زیادی" به دیگران خیلی زود سپید شده و یا، بدتر از آن، ریخته اند نسازند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.