چه چیزی غلط است!؟
آورنده تشک، تشک بزرگ را به زور داخل تخت خواب کوچک ما کرده و پس از آنکه با شور و شعف وصف ناپذیر "حالا درست شد!" گفت، پول "زور چپانی" خود را گرفت و رفت!
پس از این "آمد و شد"، تشک به تدریج شروع به جا باز کردن کرد و چون جنس تخت به او اجازه همگامی و همپایی با تشک را نداد، بالاخره، روزی، کناره های تخت، که ظاهرا به آن ها کلاف می گویند، همانند برخی خشتک های ارزان قیمت جر خوردند!
نجار آوردیم و گفتیم که تشک غیر استاندارد به تختمان انداخته اند!
نجار، اما، بر خلاف انتظار و رویه معمول ما ایرانی ها، در عوض حمایت از هم صنفی های خود، از تولید کنندگان تشک ها طرفداری نمود: " تشک را کارخانه می سازد، اما تخت را آدم درست می کند. پس، این تخت است که استاندارد نیست، نه تشک!"
به نظر حرفش منطقی می آمد و روی همین اصل بود که هنگام پوشیدن تی شرت هایی که علیرغم بدن نما نبودن، نمی توانستند پوشش خوبی برای زیر پیراهن های من فراهم نمایند و لذا موقع تن کردن آن ها باید مراقب می بودم که گوشه زیرپیراهن از بغل یقه تی شرت بیرون نزند، فقط به فکر کردن به "یک چیزی غلط است!" بسنده کرده و صلاح را در این می دیدم که مواردی از قبیل " نباید زیر تی شرت زیرپیراهن پوشید!"، "زیرپیراهن ها را استاندارد درست نمی کنند" و " دوخت تی شرت بی توجه به اندازه زیرپیراهن صورت می گیرد" را به مخیله راه ندهم!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.