بهترین کار دنیا!
رادیو برنامه ای داشت که طی ان کسانی که به سگ و گربه های محلی و خانگی غذا می دهند مورد تمسخر و استهزا قرار گرفته بودند: "این همه آدم گرسنه توی دنیا هست و این ها دلشان برای حیوانات می سوزد!"
به نظر می آید این حرف، حرف حساب باشد؛ اما اگر شما در حال سیر کردن شکم یک فقیر باشید و کسی به شما بگوید که او فقط یک روز است غذا نخورده است و بهتر است این غذا نصیب آنی شود که یک هفته است غذا از گلویش پایین نرفته است، حرف ناحساب زده است؟
مگر غیر از این است که هزینه هر سفر، خواه سفر سیاحتی به انتالیا باشد و خواه سفر زیارتی به مکه، می تواند گرسنه ای( یا گرسنگانی) را برای چند و یا چندین وعده سیر نماید؟
پس آیا ما باید بعد از هر مسافرت زانوی غم بغل کرده و احساس شرم و گناه نماییم؟
آیا باید هر کدام از ما تعیین کنیم که چقدر از دارایی ها و درآمدهایمان کفاف بر طرف کردن نیازهای واجب و ضروری خود و خانواده محترم و، احیانا، فامیل نزدیک را می دهد تا بدانیم کدامین میزان باقیمانده، الباقی، قرار است خرج شناسایی و اطعام و تهیه سرپناه و تحصیل و ازدواج و فرزند آوری و فرزند پروری و ... آدم های محتاج و نیازمند کمک و یاری دیگران شود؟
دیوژن چنین کاری کرده است!
می گویند دیوژن از دار دنیا به سر پناه طبیعی و تن پوش ارزان قیمت و کاسه ای چوبین که در آن آب و غذا می خورده بسنده کرده بود و چون دید که کودکی سر در جوی نهاده و از آن آب می نوشد کاسه چوبین را هم زیادی و تجملاتی دانست!
دیوژن بودن، حتی اگر خوب باشد، کار هر کسی نیست و لذا برای بیشتر ما همان بهتر است که در عوض اینکه عمر گرانمایه( شاید هم ارزان مایه) خود را در جهت یافتن و انجام "بهترین کار دنیا" تلف نماییم، کاری کنیم که اگر روزی آدم ها در دو گروه خوب ها و بدها قرار گرفتند، شایستگی واقع شدن در گروه نخست را در خود ببینیم.
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.