بدتر از تقلب!
در حال حاضر خیلی ها بر تقلبات گسترده یا انگشت شمار صورت گرفته در کنکور سراسری، در سال های پیشین، متمرکز هستند و در این میان "یک نفر با رتبه 175 هزار در رشته پزشکی پذیرفته شده است"، به اصطلاح، حسابی بولد( برجسته) شده است.
اما من واقعا به موضوع دیگری فکر می کنم.
فرض کنید یک نفر به ضرب و زور داشتن اوضاع خوب مالی یا پارتی یا هر دو و انجام تقلب توانسته باشد در رشته پزشکی پذیرفته شده و بی آنکه دعوای سازمان سنجش و دیوان عدالت اداری و سایر جنگ و جدل های زرگری و غیر زرگری مانع وی گشته باشد، شروع به ادامه تحصیل در رشته دلخواه نماید.
آیا این دانشجو بنیه و استعداد و پشتکار این را دارد که بتواند از عهده پاس کردن درس های سنگین رشته پزشکی بر آمده و در نهایت به همراه سایر دانشجویان غیر متقلب فارغ التحصیل شود؟
این سوال، قطعا، جوابی جز "آری" و "نه" ندارد!
لذا، اگر بپذیریم که دانشجوی مورد اشاره به رغم تقلب در کنکور سراسری می تواند درس های سنگین رشته پزشکی را پاس نموده و از عهده شب زنده داری ها و کارهای عملی خاص این رشته تحصیلی بر بیاید، می توانیم نتیجه گیری نماییم که او لیاقت قبولی در رشته پزشکی را کاملا دارا بوده است( نمره و سازمان سنجش هر چه می خواهند بگویند!)
بر این اساس، حق، قطعا، به آن هایی داده می شود که یک عمر، شاید هم بیشتر، شیوه گزینش دانشجو را اشتباه دانسته و معتقد به این امر هستند که این روش بسیاری از استعدادها را نابود کرده و در عوض شمار فراوانی از پخمه ها را روانه رشته های خوب و معتبر دانشگاهی می کند.
از سوی دیگر، اگر قبول کنیم که تقلب نامبرده ته تقلب و فقط معطوف به کنکور سراسری نیست و واجد شرایط قبولی با مددگیری از رانت ادامه دار، بی هیچ تلاش و کوشش و زحمت و مرارت و بدون بهره گیری از کوچکترین پشتکار و اراده و استعداد خدادادی، قادر است درس ها و اساتید را یکی یکی ضربه فنی کرده و در نهایت دانش آموخته رشته پزشکی گردد باید پذیرای این باشیم که بهتر است در کنار در بند نقش ایوان بودن، کمی هم در قید خانه ای که از پای بست ویران است باشیم!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.